Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
high fidelity music reproducing system
سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
Other Matches
high fidelity
دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
high fidelity
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
high fidelity receiver
گیرنده رابط
high fidelity amplifier
امپلی فایرهای فا تقویت کننده باکیفیت عالی
high fidelity amplifier
تقویت کنندههای فا
high lift system
سیستم برای زیاد
high tension system
سیستم فشار قوی
reproducing
تکثیر کردن
reproducing
باز عمل اوردن
reproducing
دوباره تولیدکردن
reproducing
دوباره عمل اوردن
reproducing
چاپ کردن دوباره ساختن
reproducing
دوباره چاپ کردن
reproducing
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
fidelity
صداقت
fidelity
راستی
fidelity
وفاداری
fidelity
درستی
fidelity
فیدلیتی
fidelity
صحت
fidelity
هماندهی
to swear fidelity to somebody
به کسی قول وفاداری دادن
signal fidelity
وفاداری علائم
music
خنیا رامشگری
music
موزیک
music
موسیقی
music
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
music
اهنگ
make music
موسیقی ساختن
to let music wash over somebody
به موسیقی متن گوش دادن
[اصطلاح روزمره]
ambient music
موزیک متن
piped music
موسیقیکهبابلندگودرمکانهایعممیپخششود
music to one's ears
<idiom>
صدایی که شخص دوست دارد بشنود
rock music
موسیقیRock
ear for music
موسیقی
ear for music
گوش
face the music
<idiom>
پذیرش نسخه
music track
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
play music
موسیقی ساختن
background music
موزیک متن
ambient music
موسیقی پس زمینه
background music
موسیقی متن
music rest
خروجموزیک
ambient music
موسیقی متن
music track
تیتر آهنگ
play music
آهنگ ساختن
make music
آهنگ ساختن
play music
موزیک ساختن
make music
موزیک ساختن
chamber music
موسیقی مجلسی
music therapy
موسیقی درمانی
music synthesizer
ایجادکننده موسیقی
music stool
کرسی پیانو زنان
music of the spheres
اهنگ حرکات افلاک
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
music mistress
بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
music chip
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
music box
جعبه محتوی ساز کوکی
music halls
سالن موسیقی
martial music
مزیک جنگی یا نظامی
music halls
اطاق ساز ورقص
music hall
سالن موسیقی
music hall
اطاق ساز ورقص
instructor of music
مشاق موسیقی
indiental music
موزیک همراه
program music
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
range of music
حدود یا میدان علم موسیقی
music stands
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
devotion to music
دلبستگی به موسیقی
soul music
سول
soul music
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
sheet music
نتهای موسیقی که روی صفحات جدا از هم چاپ شده است
electronic music
موسیقی الکترونیکی
an airy music
ساز یا موزیک با روح
indiental music
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
background music
موسیقی پس زمینه
to a ones voice to music
صدای خودراباسازجفت کرد
computer music
موسیقی کامپیوتری
to face the music
دلیرانه با چیزی روبرو شدن
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
To compose music (potery) .
آهنگ ( شعر ) ساختن
to set a poem to music
اهنگ برای شعری ساختن
to perform a piece of music
ساز زدن
to perform a piece of music
قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
college of
[music, technology,...]
دانشگاه فناوری
To accpt the consequences . to face the music .
پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
high
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high
عظیم
you were then that high
ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
very high
ارتفاع خیلی بالا
high
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high
سخت گران
about as high
تقریبا` همان اندازه بلند
high
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high
زبان سطح بالا
high
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high
ت
high
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high value
قیمتی
high value
گران قیمت
high
بلند
high
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
بزرگ
high
خشمگینانه
high
وافر گران گزاف
high
زیاد
high
متعال رشید
high
بلند پایه
high
جای مرتفع
high
عالی
high
مرتفع
high
خشن متکبر
high
متکبرانه
high
تند زیاد باصدای زیر
high
بالا
high
اندکی فاسد
high
بوگرفته
on high
به اسمان
on high
در بالا
on high
در اسمان
high
باصدای بلند
high
فراز
high (1 9 to 36)
بلند
high
خیلی بزرگ
high
واچرخه
high-up
فردیباقدرتونفوذفراوان
high
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
high
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high
وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high priced
گران بها
high priced
پر قیمت
high impedance
امپدانس بالا
high priced
پر بها
high priest
کشیش اعظم
high priest
کاهن اعظم
high port
حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high port
حالت دست فنگ
high polymer
بسپار بزرگ
high polymer
بسپار سنگین
high power
تفنگ شکاری بزرگ
high precison
دقت زیاد
high resistance
پرمقاومت
high resistance
پر مقاومت
high relief
نقش تمام برجسته
high relief
نقوش برجسته
high ranking
عالی رتبه
high proof
برنده
high-class
والا مقام
high handed
امرانه
high handed
خودخواهانه
high handed
مکارانه
high proof
سنگین
high jack
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high pressure
قوی
high pressure
دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
high precison
دقت بالا
high pheasant
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high pass
پاس بلند
high hurle
مانع بلند
high minded
بزرگ منش
high interest
بهره گران
high interest
بهره سنگین
high mind
با مناعت دارای احساسات بلند
high line
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high jumper
پرنده پرش ارتفاع
high land
زمین کوهستانی
high line
پل رابط اصلی
high light
نکات برجسته یا جالب
high limit
حد نهایی
high lights
موضوعات مهم مطالب مهم
high lights
نکات مهم
high hurdles
مسابقه کوتاه دو بامانع
high horse
پر افاده
high order
رتبه بالا
high octane
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high oblique
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high hat
کلاه بلند
high moral
روحیه قوی
high moral
روحیه عالی
high money
پول گران
high pressure
فشار زیاد
high hat
متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat
افاده کردن
high potential
فشار قوی
high minded
مغرور
high horse
مغرور
high light
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high grown
دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high minded
بامناعت
high climb
مسابقه اتومبیلرانی سربالایی
high cloud
ابرهای مرتفع
high colour
سرخی
high colour
خجالت
high conductivity
قابلیت هدایت زیاد
high contrast
تغایر عالی
high contrast
تغایر بالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com