Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English
Persian
high sounding
پر زرق وبرق وتوخالی
high sounding
عوام فریب
high sounding
پر سر وصدا
Search result with all words
high-sounding
پر زرق وبرق وتوخالی
high-sounding
عوام فریب
high-sounding
پر سر وصدا
Other Matches
sounding
اندازه گیری عمق اب
sounding
عمق پیمائی
sounding
تعمیق
sounding rocket
موشک اکتشاف تغییرات جوی
sounding patrol
نگهبان عمق سنج ناو
sounding lead
ژرفاسنج اوایی
echo sounding
اندازه گیری عمق اب دررودخانه یا مخزن
sounding boards
عامل انتشار عقاید
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
sounding boards
کمان ویولن وتار
sounding wive
عمق سنج
sounding boards
تخته موجدصدا
sounding in damages
دعوی خسارت صحیح و محکم
sounding in damages
دعوی خسارت مستدل
sounding board
کمان ویولن وتار
sounding board
عامل انتشار عقاید
sounding board
تخته موجدصدا
sounding line
ژرفاسنج
echo sounding machine
عمق یاب الکتریکی
echo sounding machine
ژرفایاب الکتریکی sounder echo :syn
echo sounding machine
fathometer : finder dept :
high
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high
وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
high
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high
زبان سطح بالا
high
خیلی بزرگ
high (1 9 to 36)
بلند
on high
در اسمان
on high
به اسمان
high
سخت گران
high value
قیمتی
high value
گران قیمت
high-up
فردیباقدرتونفوذفراوان
about as high
تقریبا` همان اندازه بلند
high
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
you were then that high
ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high
تند زیاد باصدای زیر
high
متکبرانه
high
خشن متکبر
high
خشمگینانه
high
وافر گران گزاف
high
زیاد
high
متعال رشید
high
بلند پایه
high
جای مرتفع
high
عالی
high
مرتفع
high
بلند
high
فراز
very high
ارتفاع خیلی بالا
high
باصدای بلند
high
بوگرفته
high
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
ت
high
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high
واچرخه
high
عظیم
on high
در بالا
high
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high
بزرگ
high
اندکی فاسد
high
بالا
high
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high proof
سنگین
high priest
کاهن اعظم
high proof
تند
high proof
برنده
high ranking
عالی رتبه
high relief
نقوش برجسته
high resistance
پر مقاومت
high resistance
پرمقاومت
high relief
نقش تمام برجسته
high resolution
وضوح بالا
high road
شاهراه
high road
جاده عمده
high spin
چرخش زیاد
high spin
پر اسپین
high spirited
جسور
high spirited
متکبر
high spirited
دارای روح خودسری وجسارت
high status
بلندپایه
high stick
بالا بردن غیرمجاز چوب
high sticking
بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking
خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage
انباره بالا
high strung
بسیار حساس
high strung
عصبانی
high strung
کوک
high temperature
دمای بالا
high spin
پرچرخش
high speed
دنده سریع
high sea
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high sea
دریای ازاد
high seas
ابهای برون مرزی
high seas
دریای ازاد
high seas
ابهای بین المللی
high seas
دریاهای ازاد
high seas
دریاهای باز
high seasoned
پرادویه
high seasoned
خوش طعم پرچاشنی
high souled
با جرات
high souled
با همت
high speed
سریع السیر
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high tender
مزایده
high gear
دنده قوی خودرو
high horse
مغرور
high horse
پر افاده
high hurdles
مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle
مانع بلند
high impedance
امپدانس بالا
high interest
بهره گران
high jack
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high jumper
پرنده پرش ارتفاع
high land
زمین کوهستانی
high light
نکات برجسته یا جالب
high light
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights
نکات مهم
high lights
موضوعات مهم مطالب مهم
high hat
افاده کردن
high hat
متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat
کلاه بلند
high gloss
پر جلاء
high grade
درجه اعلی
high grade
عالی
high grade
مرغوب
high grade
قوی
high grade
خیلی پیشرفته پرقدرت
high grown
بلند بالا
high grown
بلند قد
high grown
دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed
امرانه
high handed
خودخواهانه
high handed
مکارانه
high limit
حد نهایی
high line
پل رابط اصلی
high port
حالت دست فنگ
high port
حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high potential
فشار قوی
high power
تفنگ شکاری بزرگ
high precison
دقت زیاد
high precison
دقت بالا
high interest
بهره سنگین
high pressure
دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
high pressure
قوی
high pressure
فشار زیاد
high priced
گران بها
high priced
پر قیمت
high priced
پر بها
high polymer
بسپار بزرگ
high polymer
بسپار سنگین
high pheasant
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high line
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high mind
با مناعت دارای احساسات بلند
high minded
بامناعت
high minded
بزرگ منش
high minded
مغرور
high money
پول گران
high moral
روحیه عالی
high moral
روحیه قوی
high-pitched
والا
high oblique
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high octane
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high order
رتبه بالا
high pass
پاس بلند
high priest
کشیش اعظم
high-class
کهبد
high-powered
مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
high-rise
ساختمان چندین اشکوبه
high-rise
ساختمان بلند
high-rise
وابسته به ساختمان چند اشکوبه
high card
کارتبالا
high altar
مهمترینمحرابکلیسا
high and mighty
ازخودراضی - ازخودمتشکر
High Commission
کنسولگری - دفتریکهبهاعضایعالیرتبهخودجاومکانمیدهد
High Court
دادگاهویژهجرائممهم
high heels
کفشپاشنهبلند
high point
نقطهاوج
high-powered
توانمند
high-powered
پر توان
high-class
مرغوب
high-class
درجه یک
high-pitched
زیر
high-pitched
متعال
high-pitched
ارجمند
high-pitched
هیجان زده
high-pitched
شوریده
high-pitched
بسیار شیبدار
high-pitched
میان فراز
high-powered
پر نیرو
high-powered
پر زور
high season
فصلتوریست
high spot
جذابترین لذتبخشترین
(be in) high spirits
<idiom>
پر انرژی بودن
high time
<idiom>
زمان قبل از اینکه کاری بیش ازآن انجام شده
off one's high horse
<idiom>
تحقیرآمیز و مغرورانه عمل نکردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com