English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
high strung بسیار حساس
high strung عصبانی
high strung کوک
Other Matches
highly-strung بسیارعصبانیوزودرنج
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high زبان سطح بالا
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high ت
very high ارتفاع خیلی بالا
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high واچرخه
high عظیم
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high value قیمتی
high value گران قیمت
on high به اسمان
on high در بالا
on high در اسمان
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high خیلی بزرگ
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high (1 9 to 36) بلند
high وافر گران گزاف
high زیاد
high متعال رشید
high بلند پایه
high جای مرتفع
high عالی
high مرتفع
high بلند
high فراز
high خشمگینانه
high خشن متکبر
high سخت گران
high بالا
high اندکی فاسد
high بزرگ
high بوگرفته
high باصدای بلند
high تند زیاد باصدای زیر
high متکبرانه
to be in a high feather سرخلق بودن
high minded بامناعت
high horse مغرور
high horse پر افاده
to fly high بلندپروازی کردن
high yield پربازده
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle مانع بلند
high hat افاده کردن
high grown بلند بالا
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
high grown بلند قد
high grown دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed امرانه
high handed خودخواهانه
high handed مکارانه
high hat متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high impedance امپدانس بالا
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high interest بهره گران
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high light نکات برجسته یا جالب
hole high توقف گوی در کنار سوراخ
it is high time to go وقت رفتن رسیده است
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
knee high تا زانو
knee high بزانو رسیده
high limit حد نهایی
mast high پرچم افراشته
mast high تمام افراشته
mean high water مد میانگین
mean high water اب بالای میانگین
high line پل رابط اصلی
high land زمین کوهستانی
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high interest بهره سنگین
high lights نکات مهم
to fly high بلندهمت بودن
high and mighty ازخودراضی - ازخودمتشکر
high-pitched میان فراز
high-pitched بسیار شیبدار
high-pitched هیجان زده
high-pitched ارجمند
high-pitched والا
high-pitched متعال
high-pitched زیر
high-class درجه یک
high-class مرغوب
high-powered پر نیرو
high-powered پر زور
high altar مهمترینمحرابکلیسا
high hat کلاه بلند
high card کارتبالا
high-rise وابسته به ساختمان چند اشکوبه
high-rise ساختمان بلند
high-rise ساختمان چندین اشکوبه
high-powered مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
high-powered توانمند
high-powered پر توان
high-class کهبد
high-class والا مقام
high-class از طبقات بالا
with a high hand امرانه
high gear دنده قوی خودرو
high gloss پر جلاء
very high frequency فرکانس خیلی زیاد
high grade درجه اعلی
high grade عالی
high grade مرغوب
high grade قوی
high jinks جشن و پایکوبی
high jinks جست و خیز
high-class بلندپایه
high wires سیم بندبازی
high sea دریای ازاد
high wire سیم بندبازی
high life نوعی رقص تند
high life زندگی پر ریخت و پاش
high life زندگی شیک و پر تجمل
high jinks جشن و بیا و برو
high jinks سروصدا و شادی
high grade خیلی پیشرفته پرقدرت
high priest کشیش اعظم
high road شاهراه
high road جاده عمده
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high tension فشار قوی
high seas ابهای برون مرزی
high seas دریای ازاد
high seas ابهای بین المللی
high tension فشارقوی
high resolution وضوح بالا
high priest کاهن اعظم
high proof سنگین
high proof تند
high proof برنده
high ranking عالی رتبه
high relief نقوش برجسته
high relief نقش تمام برجسته
high resistance پر مقاومت
high resistance پرمقاومت
high seas دریاهای ازاد
high seas دریاهای باز
high spin پر اسپین
high wrought صنعتی
high spirited جسور
high spirited متکبر
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high status بلندپایه
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high spin چرخش زیاد
high spin پرچرخش
high temperature دمای بالا
high seasoned پرادویه
high seasoned خوش طعم پرچاشنی
high tender به مزایده گذاشتن
high souled با جرات
high souled با همت
high speed سریع السیر
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high speed دنده سریع
high tender مزایده
high storage انباره بالا
high minded بزرگ منش
high wing بال بالا
high pass پاس بلند
high watermark نشان بلندترین ترازاب
high watermark بالاترین نشان اب
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer بسپار سنگین
high polymer بسپار بزرگ
high port حالت دست فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high wrought پرکار
high wrought با استادی ساخته شده
high order رتبه بالا
high minded مغرور
high money پول گران
high moral روحیه عالی
high moral روحیه قوی
high yield با بازده زیاد
high yield پر بازده
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high wrought شدید
high potential فشار قوی
high voltage ولتاژ بالا
high precison دقت زیاد
high precison دقت بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com