Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
holding station |
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت |
|
|
Other Matches |
|
holding |
مایملک |
holding |
دارائی |
holding |
موجودی |
holding |
ملک متصرفی |
self holding |
خودنگهدار |
holding |
دارایی |
holding |
متصرفی اجاره داری |
holding |
دارائی سهام |
holding |
گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ |
holding |
سهام |
holding |
نقض مقررات |
holding |
نگهداری |
holding |
دراختیار داشتن دارایی |
holding |
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید |
holding |
تملک |
holding area |
منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ] |
holding a session |
اجلاس |
to have a holding in a company |
در شرکتی دارائی سهام داشتن |
holding company |
شرکت صاحب سهم |
holding company |
کمپانی مسلط |
holding attack |
تک تثبیت کننده |
share holding |
سرمایه گذاری در سهام |
holding timekeeper |
زماننگهدار |
holding magnet |
گیره مغناطیسی |
holding anchorage |
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا |
holding and hitting |
گرفتن حریف و ضربه زدن |
holding company |
شرکت سرمایه گذاری درسهام |
holding company |
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد |
holding company |
شرکت در سرمایه گذاری درسهام |
holding contacts |
کنتاکتهای جریانپای |
holding costs |
مخارج نگهداری |
holding flange |
لبه نگهدارنده |
holding force |
نیروی تثبیت کننده |
holding force |
نیروی بازدارنده |
holding ground |
گیرایی کف دریا |
holding ground |
محوطه نگهدارنده لنگر |
holding pattern |
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده |
holding point |
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار |
holding position |
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن |
holding time |
زمان صرف شده |
holding time |
زمان نگهداری |
What is holding it up ? what is the snag? |
گیر کار کجاست ؟ |
holding capacity |
فرفیت نگهداری |
holding attack |
تک بازدارنده |
holding attack |
تک متوقف کننده |
holding area |
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها |
holding coil |
پیچک نگهدارنده |
holding company |
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند |
holding company |
شرکت مرکزی |
holding company |
شرکت مالک |
leave (someone) holding the bag <idiom> |
تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن |
holding area marking |
نشانگرمنطقهغیرمجاز |
centre holding variation |
واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو |
isothermal holding furnace |
کوره هم دمایی |
induction holding furnace |
کوره گرم نگهدار القائی |
to beg [of a dog holding up front paws] |
التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی] |
sub station |
پست فرعی |
on station |
اماده باش بالای هدف |
on station |
پروازهواپیما بالای هدف |
on station |
روی هدف |
way station |
ایستگاه رله مخابراتی |
way station |
ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن |
station |
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه |
way station |
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی |
on station |
رسیدن به هدف |
station |
پاسگاه |
station |
محل ماموریت |
station |
مستقرکردن |
station |
استقرار یافتن |
station |
پایگاه |
station |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
station |
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند |
station |
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند |
station |
ایستگاه |
station |
یا مقصد استفاده میشود |
Where is the station? |
ایستگاه کجاست؟ |
Is the next station ... ? |
آیا ایستگاه بعدی ... است؟ |
station |
محل |
station |
پست |
station |
درپست معینی گذاردن |
station |
جایگاه |
station |
مرکز |
station |
جا درحال سکون |
station |
وقفه |
station |
سکون پاتوق |
station |
ایستگاه اتوبوس وغیره |
station |
توقفگاه نظامیان وامثال ان |
station |
موقعیت اجتماعی وضع |
station |
رتبه |
station |
مقام مستقرکردن |
induction station |
مرکز پذیرش |
Where's the railway station? |
ایستگاه راه آهن کجاست؟ |
pumping station |
تلمبه خانه |
naval station |
پایگاه دریایی |
pumping station |
ایستگاه تلمبه زنی |
railway station |
ایستگاه راه اهن |
reception station |
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها |
reception station |
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام |
reading station |
ایستگاه خواندن |
observation station |
دیدگاه |
induction station |
دفتر استخدام دفتر پذیرش |
transmitting station |
ایستگاهارسال |
orienting station |
ایستگاه توجیه |
to station oneself |
مقیم شدن |
inquiry station |
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید |
key station |
ایستگاههای کلید |
station bar |
رستوران ایستگاه راه آهن |
loading station |
ایستگاه بارگیری |
master station |
شاه ایستگاه |
master station |
ایستگاه اصلی |
master station |
پست اصلی مخابرات |
mobile station |
فرستنده متحرک |
reference station |
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی |
regulating station |
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها |
station model |
مدلهواشناسی |
coach station |
پارکینگوایستگاهدرشکه |
triangulation station |
ایستگاه مثلث بندی |
traverse station |
ایستگاه پیمایش |
transit station |
ایستگاه عبوری راه اهن |
transfer station |
محل اعزام افراد |
transfer station |
محل انتقال افراد |
polling station |
حوزهرایگیری |
to station oneself |
جا گرفتن |
tide station |
ایستگاه جزر و مد |
telephone station |
تلفن خانه |
telephone station |
جایگاه تلفن |
underground station |
ایستگاهزیرزمینی |
wireless station |
فرستنده |
wireless station |
ایستگاه بی سیم |
station entrance |
ورودیایستگاه |
station circle |
چرخههواشناسی |
receiving station |
ایستگاهدریافت |
passenger station |
ایستگاهمسافرین |
local station |
ایستگاهکانونی |
intercom station |
ایستگاهداخلی |
station platform |
سکویایستگاه |
train station |
ایستگاهقطار |
goods station |
ایستگاهکالاهایتجارتی |
tracking station |
ایستگاه ردیابی |
work station |
محل کار |
survey station |
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری |
subscriber's station |
مرکز مشترک |
To marry below ones station. |
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن |
station bill |
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل |
slave station |
ایستگاه فرعی |
shunting station |
ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو |
railway station |
ایستگاه قطار |
serivce station |
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه |
repeater station |
مرکز تقویت کننده |
To the railway station |
به طرف ایستگاه راه آهن |
remote station |
ایستگاه راه دور |
remote station |
ایستگاه دوردست |
remote station |
ایستگاه دور دست |
relay station |
ایستگاه واسطه |
station bill |
جدول محلها |
station break |
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی |
station car |
اتومبیل استیشن |
station time |
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز |
station number |
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما |
station log |
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی |
station log |
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی |
station list |
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه |
station keeping |
در خط نگهداشتن ناو |
station house |
ایستگاه راه اهن |
station house |
مرکزکلانتری |
station house |
ایستگاه کلانتری |
station complement |
پرسنل خدماتی پایگاه |
station complement |
پرسنل ثابت یک پایگاه |
relay station |
ایستگاه رله |
clearing station |
پست تخلیه بیماران |
battle station |
پایگاه رزمی |
astronomic station |
ایستگاه دیدبانی نجومی |
astronomic station |
رصدخانه |
ambulance station |
ایستگاه امبولانس |
amateur station |
فرستنده تفننی |
alert station |
ایستگاه اعلام خطر |
alert station |
ایستگاه اماده باش |
air way station |
خطوط هوایی |
air way station |
ایستگاه کنترل |
air station |
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی |
aileron station |
فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان |
battle station |
پایگاه جنگی |
blade station |
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه |
boat station |
جای خدمه قایق |
clearing station |
ایستگاه تخلیه بیماران |
cleansing station |
محل گندزدایی |
cleaning station |
پست رفع الودگی ش م ر |
cleaning station |
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر |
change of station |
انتقال تعویض محل خدمت |
change of station |
تغییر محل ماموریت |
central station |
نیروگاه مرکزی |
camera station |
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین |
broadcasting station |
ایستگاه رادیویی فرستنده |
broadcasting station |
ایستگاه رادیو |
broadcast station |
ایستگاه فرستنده |
aid station |
پست امدادی |
aeronautical station |
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی |
action station |
وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first |
power station |
کارخانه برق |
gas station |
پمپ بنزین |