English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (2 milliseconds)
English Persian
hot گرم
hot حاد
hot تند
hot تیز
hot تابان اتشین
hot تند مزاج
hot برانگیخته بگرمی
hot داغ
hot داغ کردن یا شدن
hot اتشین
hot خط تلفن مستقیم
hot امادگی کامل
hot فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot تشخیص و ترمیم خطا
hot بدون تاثیرگذاری روی عملیات طبیعی
hot کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hot کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hot دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hot <adj.> جنجال آفرین
Partial phrase not found.
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com