Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (3 milliseconds)
English
Persian
hotter
گرم
hotter
حاد
hotter
تند
hotter
تیز
hotter
تابان اتشین
hotter
تند مزاج
hotter
برانگیخته بگرمی
hotter
داغ
hotter
داغ کردن یا شدن
hotter
اتشین
hotter
خط تلفن مستقیم
hotter
امادگی کامل
hotter
فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
تشخیص و ترمیم خطا
hotter
بدون تاثیرگذاری روی عملیات طبیعی
hotter
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hotter
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hotter
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
Other Matches
A bowl hotter than the soup it contains.
<proverb>
کاسه از آش گرمتر.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com