English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
inductive voltage drop افت ولتاژ القائی
Search result with all words
inductive d.c. voltage drop افت ولتاژ جریان دائم القائی
Other Matches
inductive interference voltage ولتاژ تداخل امواج القائی
voltage drop افت ولت
voltage drop افت ولتاژ
voltage drop افت فشار الکتریکی
tube voltage drop افت ولتاژ لامپ
internal voltage drop افت ولتاژ داخلی
valve voltage drop افت ولتاژ لامپ
Drop by drop . I n drops. قطره قطره
non inductive عدم القاء
inductive استنتاجی
inductive اندوکتیو
inductive استقرایی
inductive قیاسی
inductive القائی
inductive circuit مدار القائی
inductive reactance اندوکتانس مقاومت کور القائی
inductive feedback پیوست برگشت وارونه القائی
non inductive circuit مدار ناخودالقا
inductive antenna انتن القائی
inductive coupling جفتگری القایی
inductive action اثر القاء
inductive spark جرقه القائی
inductive effect اثر القایی
inductive potentiometer پتانسیومتر القائی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
inductive earthing زمین القائی
inductive disturbance اغتشاش القائی
inductive circuit مدار اندوکتیو
inductive coordination توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
inductive capacity فرفیت القائی
inductive coupling شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
inductive coupling پیوست القائی
inductive current جریان القائی
inductive load بار القائی
inductive dialing شماره گیری القائی
inductive disturbance پارازیت القائی
inductive capacity ثابت دی الکتریسیته
inductive exposure پیوست القائی
inductive impedance مقاومت فاهری با جزء القائی
non inductive load بار خارجی ناخودالقا
inductive reasoning استقراء
inductive resistance مقاومت القایی
inductive resistance مقاومت فاهری القایی
inductive resistance مقاومت القائی
inductive retardation تاخیر القایی
inductive stabilizer مقاومت ورودی القائی
inductive susceptance مقدار هدایت کور القائی سوسپتانس القائی
inductive tuning تنظیم القائی
inductive tuning تنظیم پرمئابیلیته
inductive winding سیمپیچ القایی
non inductive winding سیم پیچ ناخودالقا
inductive reasoning استدلال استقرایی
inductive reactance مقاومت القائی
inductive loop حلقه ی القائی
inductive machine ماشین القائی
inductive reactance راکتانس سلفی
inductive interference تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
inductive method روش استقراء
inductive method روش استقرایی
inductive impedance مقاومت فاهری القائی
inductive reactance راکتانس القایی
inductive influence تاثیر القائی
inductive load بار خارجی القایی
inductive flux linkage تزویج القائی
inductive time constant ثابت زمانی القا
inductive flux linkage پیوست القائی
inductive potential divider مقسم ولتاژ القائی
inductive displacement pick up پیک اپ القائی
specific inductive capacity فرفیت القایی ویژه
drop on سوزن دوراهی خط اهن
drop off دفاع بیرون از منطقه خود
drop off مردن
drop in سرزدن
drop off بخواب رفتن
drop in درج تصادفی
drop in اتفاقا دیدن کردن انداختن در
drop by مختصرکردن
drop by بکسی سر زدن
drop behind عقب ماندن
drop behind عقب افتادن از
drop out افت
drop out حذف شدن
drop out حذف تصادفی
to let drop انداختن
to let drop رهاکردن
to let drop ول کردن
to drop on سرزنش یاتنبیه کردن
to drop in اتفاقا دیدنی کردن
to drop in سرزدن
the very last drop اخرین قطره
drop by دیدن
To drop in on someone . به کسی سرزدن
drop out از قلم افتادگی
ir drop افت ای ار
to drop someone off کسی را پیاده کرن
drop in <idiom> دیدار کوتاه
drop نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop چکه سقوط
drop by <idiom> بازدید از کسی با جایی
drop بار
drop پشت سر گذاشتن حریف دو
drop جاگذاشتن حریف
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop قطره سقوط کردن کم کنید
drop فرود
drop کم کردن
drop یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
to drop something off [at someone's] چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
drop جرعه کمی
drop [نوعی طاق]
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop-out ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-out ترک کننده
drop-out افت
drop افت سقوط
drop محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop انداختن قطع مراوده
drop چکه
drop از قلم انداختن
drop قطره
drop نقل
drop اب نبات
drop افتادن چکیدن
drop رهاکردن
drop افت
drop سقوط
drop ژیگ
front drop پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
contact drop افت کنتاکتی
a drop in the ocean <idiom> قطره ای دردریا [بسیار نا چیز] [اصطلاح]
Let's drop the subject. از این موضوع صرف نظر کنیم .
drop-leaf لایهلولاییمیز
ohmic drop افت اهمی
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
one should not drop the pilot شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
paradrag drop سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
drop-ornament تزئینات آویزان
barrel drop ابشار لولهای
drop point چکه
drop earrings گوشوارهآویز
crystal drop اشککریستالی
gravity drop زنگ احضار وزنی
gravity drop پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
heat drop افت حرارت
heavy drop بارریزی سنگین
heavy drop پرتاب بارسنگین با چتر
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
hot drop saw اره گرم
impedance drop ولتاژ اتصال کوتاه
drop volley جاخالی
drop-tracery تزئینات مشبک کاری
ear-drop گوشواره
short drop دراپ کوتاه
stepped drop شیبشکن پلکانی
syphon well drop ابشار با چاهک و لوله
the drop the veil توری یانقاب خودراپایین انداختن
the drop the veil روی خودراپوشیدن
wing drop افت ناگهانی برا روی یک بال
resistance drop افت مقاومتی
vertical drop ابشار قائم
line drop افت خط
line drop افت ولتاژ یک خط
knee drop فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
leakage drop افت نشتی
lemon drop اب نبات ترش
school drop out افت تحصیلی
school drop out ترک تحصیل کرده
resistance drop افت ای ار
automatic drop اتصال خودکار
arc drop افت جرقهای ولت
ear-drop گل آویز
at the drop of a hat <idiom> بدون هیچ گونه معطلی
drop gage فشار سنج
drop-outs ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-outs ترک کننده
drop-outs افت
peppermint drop قرص نعناع
potential drop افت پتانسیل
potential drop افت ولتاژ
pressure drop افت فشار
letter drop صندوق پست
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
drop master سرپرست پرش
drop message لولههای خبر
drop mohawk چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
drop of potential افت پتانسیل
drop a hint <idiom> فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
drop worm حلزونی سقوطی
drop wire سیم انشعاب
drop (someone) a line <idiom> چند خط(برای کسی)نوشتن
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
drop master مدیر پرش
drop manhole دهانه ریزش
drop letter نامه پست شهری
drop a goal ضربه زدن بر فراز دروازه
drip drop چک چک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com