|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
Total search result: 12 (2 milliseconds) | |||||
English | Persian | ||||
---|---|---|---|---|---|
installing | کار گذاشتن | ||||
installing | نصب کردن | ||||
installing | منصوب نمودن | ||||
installing | گماشتن | ||||
installing | مستقرکردن | ||||
installing | دایر کردن | ||||
installing | از کارانداختن وسایل | ||||
installing | از کارافتادن | ||||
installing | سوار کردن جادادن | ||||
installing | امکان نرم افزاری که کد برنامه را از دیسکهای توزیع شده روی دیسک سخت کامپیوتر منتقل میکند و برنامه را تشخیص میدهد | ||||
installing | قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه | ||||
installing | تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم | ||||
Partial phrase not found. |
Recent search history | |
|