English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
English Persian
judgement hall دادگاه
Other Matches
judgement حکم
judgement حکم محکمه
judgement دادرسی داوری
judgement احکام
value judgement قضاوت ارزشی
judgement قضاوت
judgement رای
judgement رای دادگاه قضاوت
judgement داوری
judgement دادرسی فتوی
Last Judgement روزقیامت - روزقضاوت
In my judgement. As I see it. به تشخیص من
hall اتاق بزرگ دالان
hall تالار
hall عمارت
hall سرسرا
judgement by default حکم غیابی
judgement day روز داوری
judgement day روز رستاخیز
judgement debt محکوم به
judgement debt دادخواسته
judgement debtor محکوم علیه
judgement debtor دادباخته
judgement dept بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
pass a judgement قضاوت کردن
judgement seat دادگاه
pronounce a judgement فتوی دادن
render judgement on حکم کردن درباره کسی
sound judgement عقل سلیم
judgement on merits حکم ماهوی
comparative judgement قضاوت تطبیقی
contradictory judgement نقیض
contradictory judgement نقیضه
enforcement of judgement اجرای احکام قضایی
final judgement حکم نهایی
cloth-hall بازار
town hall تالار شهرداری یا فرمانداری
arrival hall سالن ورود
departure hall سالن ترک کردن
town hall کاخ شهرداری
town hall عمارت شهرداری
hall of residence خوابگاهیااتاقمتعلقبهدانشگاه
reception hall قسمتپذیرش
prayer hall قسمتنمازخواندن
cloth-hall محل داد و ستد
cyzicene hall [تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
arrival hall سالن ورود
The hall has three exits. سالن دارای سه خروجی است.
hypostyle hall [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
hall-house تالار باز
hall-church [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
Egyptian hall [اتاق عمومی مستطیل شکل]
Egyptian hall سرسرا
machine hall راهرویماشین
City Hall بلدیه
City Hall شهرداری
mass hall سالن نهارخوری
hall mark دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
freemasons hall فراموش خانه
guild hall عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
hall effect اثر هال پدیده هال
hall effect یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
hall effect شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
hall mark نشان عیارکه ازطرف
mass hall سالن غذاخوری
hiring hall اژانس یا سازمان کاریابی
City Hall ساختمان شهرداری
white hall هیئت حاکمه انگلیس
to hall over the couls سرزنش یا توبیخ کردن
town hall تالار انجمن شهر
music hall اطاق ساز ورقص
music hall سالن موسیقی
mess hall سالن غذا خوری سرباز خانه
law of comparative judgement قانون قضاوت تطبیقی
the hall seats one thousand تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
meier art judgement test ازمون قضاوت هنری مایر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com