Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
loading plan	طرح بارگیری خودرو
Other Matches
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن
loading	پر کردن سلاح
loading	امیختن موادخارجی به شراب
loading	فرفیت بارگیری
loading	بارگذاری
loading	بار
loading	بار محموله
loading	بارگیری
loading	بارکنش
loading	بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
loading	بارگیری مهمات درهواپیما
loading	خرج گذاری کردن سلاح
loading	عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
self loading	فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
loading	بار گذاری
self loading	پرشونده خودکار
loading	فرفیت
loading bunker	بارگیریانبارزغال
loading bridge	پل بارگیری
commodity loading	بارگیری کالاهای مختلف
loading dock	بارگیریبارانداز
cycles of loading	دورههای بار
cease loading	پر نکنید
cease loading	گلوله را پرنکنید
loading apron	نوار بارگیری
lane loading	سربار خط عبوری
direct loading	مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
combat loading	بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
commercial loading	بارگیری تجارتی
commercial loading	بارگیری کالای تجارتی
Loading and unloading.	بارگیری وتخلیه
The ship is loading.	کشتی درحال بارگیری است
tactical loading	بارگیری رزمی یا جنگی
loading door	فشاردر
cross loading	سر شکن کردن بارها
cross loading	تقسیم بارهای هواپیما
cross loading	مخلوط کردن بارها
bulk loading	بارگیری در مخازن
diffraction loading	منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
horizontal loading	پر کردن مهمات به طور افقی
emergency loading	بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency loading	بارگذاری فوق العاده
endurance loading	بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
loading chart	جدول بارگیری
factor loading	وزن عاملی
unit loading	بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
truck loading	سربار کامیون
transverse loading	بارگذاری روی پایه
frequency loading	بارگیری فرکانسی
dynamic loading	بارگذاری جنبشی
drag loading	نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag loading	فشار کششی
density of loading	تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
up line loading	انتقال یک کپی از یک برنامه
loading area	قسمتلودینگ
diffraction loading	منتجه فشار
indirect loading	بارگذاری غیرمستقیم
horizontal loading	بارگیری افقی کشتیها
disc loading	نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
wing loading	نسبت وزن کل به مساحت یال
wing loading	وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
horizontal loading	کولاس افقی
frequency loading	بارکنش فرکانسی
pre loading	بارگیری اولیه
loading site	سکوی بارگیری
loading scale	مقیاس بارگیری
loading ramp	راهروی شیب دار بارگیری
loading rack	سکوی بارگیری
loading tray	سینی پر کن گلوله
loading point	نقطه سوارشدن
loading routine	روال بارکننده
loading table	جدول بارگیری
loading point	نقطه بارگیری
loading site	محل بارگیری
loading space	فضای قابل بارگیری
loading speed	سرعت بار گذاری
preload loading	بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
rail loading	سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
rate of loading	میزان بارگذاری
muzzle loading	سر پر
separate loading	مجزا پرشونده
separate loading	مهمات مجزا
magnetic loading	بارگیری مغناطیسی
loading time	زمان بارگیری
loading station	ایستگاه بارگیری
bill of loading	بارنامه کشتی
loading list	لیست بارگیری خودرو
loading capacity	فرفیت
loading capacity	بار گیری
loading bucket	سطل بارگیری
base loading	بارگیری انجام شده در پایگاه
point of loading	نقطه بارگیری
base loading	بار اولیه
drift loading	دهانه
bill of loading	جواز کشتی
breech loading	ته پر
breech loading	پر کردن تفنگ از ته
bulk loading	بارگیری مخزن به طور یک جا
loading chart	طرح بارگیری هواپیما
loading for contingencies	کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading facilities	وسایل بارگیری
loading coil	پیچک بار افزای
loading duration	مدت بار گذاری
loading diagram	دیاگرام بارگیری
block stowage loading	بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
ammunition loading line	صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
volumetric loading/density	خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
manpower loading chart	نمودار تخصیص نیروی انسانی
bow loading door	درخمشدهمخصوصبار
strength under tangential loading	مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
loading on alternate spans	حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
muzzle-loading cannon	بارگیریلولهتوپ
ammunition loading line	خط بارگیری مهمات
loading participation in profits	هزینههای مشارکت در سود
container-loading bridge	پلورودبستههابهکشتی
deflection under long term loading	خیز ریز بار طویل المدت
multiple loading operating system	سیستم عامل بارکننده چندتایی
cross section of a muzzle-loading cannon	قسمتموربدهانهتوپ
the better plan is to	بهتر این است که .....
K-plan	[طرحی به شکل اچ انگلیسی در خانه های سبک الیزابت]
plan	طرح کشیدن یا ریختن
plan	هامن
plan	طرح کردن
plan	پیش بینی کردن
plan	نقشه کف
plan	طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
plan	تدبیر
plan	زبان برنامه نویسی سطح پایین
E-plan	[طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
plan	پلان
plan	نقشه مسطحه برنگاره
plan	برنامه ریزی کردن
plan	نقشه
plan	تدبیر اندیشه
plan	برنامه
plan	طرح
plan	طرح ریزی کردن
plan	نقشه کشیدن طرح ریختن
plan	خیال
The plan landed .	هواپیما بزمین نشست
plan targets	اهداف برنامه
plan view	دید از بالا
plan view	نمای بالا
plan view	نقشه کف
plan range	در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
secondary plan	طرح ثانوی
rolling plan	برنامه غلتان
pursuance of a plan	تعقیب اندیشه یا نقشهای
to foil a plan	خنثی کردن نقشه ای
prestowage plan	طرح باربندی کالاها
project plan	طرح پروژه
prestowage plan	طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
pursuance of a plan	اجرای نقشه یا طرحی
working plan	نقشه اجرا راهنمای کار
strategic plan	طرح جنگ
strategic plan	نقشه جنگ
stowage plan	طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
open-plan	ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
tactical plan	طرح عملیات تاکتیکی
tactical plan	طرح عملیات نظامی
war plan	نقشه جنگی
war plan	طرح جنگی
tentative plan	طرح ازمایشی
test plan	طرح ازمایش
to suggest a plan	طرحی راپیشنهادکردن
to plan a building	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
to plan a building	عمارتی راطرح ریزی کردن
to pursue a plan	مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
layaway plan <idiom>	قرض راکم کم پرداختن
sliding plan	برنامه لغزان
site plan	نقشه محل
ground-plan	[نقشه همتراز با زمین]
centralized plan	پلان مرکزی
butterfly plan	طرح پروانه ای
block-plan	نقشه اولیه ساختمان
sheer plan	نقشه ساختمانی ناو
to foil a plan	عقیم گذاردن نقشه ای
to foil a plan	نقش بر آب کردن نقشه ای
Open-plan <adj.>	سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
site plan	نقشه جایگاه
to pursue a plan	نقشهای را دنبال کردن
master plan	نقشه کلیات
detailed plan	برنامه تفصیلی
development plan	برنامه توسعه
development plan	طرح گسترش
development plan	طرح ارایش زمین
docking plan	نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
draft plan	پیش نویس برنامه
economic plan	برنامه اقتصادی
entry plan	طرح دخول به سر پل
europen plan	نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
financial plan	برنامه مالی
fire plan	طرح اتش
fire plan	طرح اتش توپخانه
flight plan	طرح یا نقشه پروازهواپیماها
floor plan	نقشه اشکوب
frequency plan	طرح فرکانس
game plan	استراتژی بازی
deck plan	افق پل کشتی
deck plan	صفحه پل کشتی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com