English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
lock filling intake قفلمکش
Other Matches
lock filling opening قفلبازکنندهمکش
lock filling and emptying opening قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
lock filling and emptying system دستگاهتخلیهوپرکردن
filling پر کردن
filling لایی گذاری
filling بتونه خاکریزی
filling پرکننده
filling پود
filling تار
filling خاک ریزی
filling اب اندازی
filling لفاف
filling هرچیزیکه با ان چیزیراپرکنند
filling پرشدگی
filling پرکردن
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
filling up خاکریزی کردن
electronic filling پر کردن الکترونیکی
inert filling خرج تلاش بی اثر
filling hole حفرهلفاف
dental filling پرکردن دندان [دندان پزشکی]
dental filling ترمیم دندان [دندان پزشکی]
inert filling خرج خنثی
earth filling خاکریزی
mouth filling مطنطن
filling station پمپ بنزین
filling stations پمپ بنزین
mud filling گل گرفتگی
mouth filling بلند
sand filling ماسه گرفتگی
soil for filling up خاک برای خاکریزی
mouth filling گزاف
filling inlet فضایدرونی
mouth filling غلنبه
intake مک
intake well چاه تزریق
intake of a well ابگیر یک چاه
intake مجرای مکش یا تنفس
intake فریب
intake مدخل ابگیری
intake مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
intake جای ابگیری نیروی بکار رفته
intake نیروی جذب شده
intake مقدارجذب چیزی به درون
intake مکیدن تنفس
intake حقه
intake فراگرفتگی
intake ورودی
intake مدخل
intake ابگیر
intake دهانه ابگیر
intake خوراک
intake پذیرش
pr etrol filling station ایستگاه پمپ بنزین
joint filling compound مواد درزبندی
intake valve سوپاپ گاز
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods intake کالاهای دریافتی
intake valve سوپاپ ورودی
energy intake مدخل انرژی
energy intake ورود انرژی
intake port دریچه ورودی
intake pressure فشار ورودی
intake port سوپاپ ورودی
intake stroke مرحله تنفس
intake muffler صدا خفه کن ورودی
intake manifold مانیفولد ورودی
intake manifold گازگاه
intake chamber محفظه ورودی
intake area منطقه ابگیر
intake air هوای مکیده شده
intake duct مجرای ورودی
submerged intake ابگیر مستغرق
intake stroke مرحله مکش
water intake مکندهآب
intake air هوای ورودی
hydrant intake مدخلآبگیرمخزن
air intake سوپاپ هوا
air intake مدخل هوا
space filling molecular model الگوی مولکولی فضا پر کن
Would you mind filling in this registration form? آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
intake air heater گرمکن هوای ورودی
lock out حبس کردن
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock up وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock out درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
to lock out نگاه داشتن
to lock out پشت در
to lock off جدا کردن
lock up توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up حبس
lock up بازداشتگاه
lock on قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock out تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock up <idiom> اطمینال کامل از موفقیت
lock طره گیسو
lock away درجای قفل شده نگه داشتن
lock out تعطیل کارخانه
lock out بسته شدن کارخانه
lock out قفل کردن
to lock somebody [yourself] out [of something] در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock out حبس کردن تحریم کردن
lock up زیر قفل نگه داشتن
lock up در محلی محصور کردن
lock up حبس کردن
lock in از بیرون در را روی کسی بستن
lock قفل چخماق تفنگ
lock چفت
lock قفل گلنگدن
lock چفت شدن
lock دسته پشم
lock قفل کردن بستن قفل
lock قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock قفل
lock محکم نگهداشتن
lock قفل کردن
lock مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock چفت و بست مانع
lock سد متحرک
lock سدبالابر چشمه پل
lock محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock بغل گرفتن
lock راکدگذاردن
lock قفل شدن
pollack or lock یکجور ماهی روغن
rim lock سیم بند دو راه
time lock گاه قفل
time lock قفل ساعتی
rim lock قفل دو راه
puzzle lock قفل رمزی
putlog or lock زیرتختهای
scalp lock کاکل
putlog or lock چوب بست
safety lock چفت ضامن سلاح
safety lock قفل ضامن
safety lock ضامن اسلحه
putlog or lock تیر افقی
mortise lock قفل و بست
percussion lock ماشه تفنگ
safety lock قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
retraction lock وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
lock dial تنظیمقفل
lock ring حلقهقفل
lock switch کلیدقفل
lock-chamber منفذقفل
switch lock دکمهقفل
swivel lock قفلچرخان
tape lock قفلنوار
tubular lock قفلمیلهای
lock nut مهره قفلی
lock rail ریلقفلشده
key lock قفلرمزی
equipment lock قفلتجهیزات
two bolt lock قفل دو زبانه
under lock and key زیر قفل
vapor lock قطع کامل جریان سیال
arm lock قفلبازو
canal lock سرمتحرککانال
column lock قفلپایه
cycle lock قفلدوچرخه
drawbar lock قفلمیلهکشنده
lock-up garage صندوقامانات
ignition lock قفل موتور
double lock دوبارکلیدگردانیدن در
door lock قفل
lock option اختیار کاربرد قفل
door lock کلید خانه
door lock قفل در
die lock گیره حدیده
dead lock مانع
dead lock گیر کردن گیر
dead lock اشکال
dead lock کوچه بن بست
lock spit شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock spring قاب ساعت فنری
lock step محدود
elf lock موی درهم برهم
elf lock زلف ژولیده
lock hospital بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
hydraulic lock قفل هیدرولیکی
gust lock قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
flint lock چخماقی
flint lock تفنگ
keep under lock and key مهر و موم کردن
light lock درب نوربند
light lock نوربند
elf lock گیس جنی
lock chain زنجیربرای بستن چرخ
lock code رمز قفل
lock forward هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock nut مهره پشت گیر
lock step گیردار
check lock مهره پشت گیر
combination lock قفل حروفی
letter lock قفل حروفی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com