English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (1 milliseconds)
English Persian
maid in waiting ندیمه
maid in waiting پیشخدمت مخصوص
Other Matches
I am not your maid. نوکرت که نیستم.
old maid دمامه
old maid اخمو وغرولندو
old maid دختر خانه مانده
maid خانم خدمتکار
maid دختر
maid دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
maid مستخدمه
ladys maid خدمتکار
hand maid مستخدمه
ladys maid کلفت
hand maid پیشخدمت زن
maid of honour ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
milk maid زن شیردوش
milk maid زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
nurse maid دختر پرستار
parlour maid کلفتی که کتارش بیشتر درسفره خانه است
parlour maid کلفت سرمیز
servant maid خدمتکار
servant maid کلفت
servant maid خادمه
lady's maid خدمتکارزندرقرن81و91دربریتانیا
hand maid کلفت
fair maid یکجورشاه ماهی یاساردین
chamber maid خادمه
chamber maid کنیز
chamber maid کلفت
maid of honor ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
to keep any one waiting کسیرا چشم براه
to keep any one waiting نگاه داشتن
no waiting توقف ممنوع
To keep someone waiting . کسی را معطل کردن
to keep somebody waiting کسی را معطل نگه داشتن
waiting منتظر
waiting چشم براه
he kept me waiting مرامنتظریامعطل نگاه داشت
What are you waiting for ? معطل چه هستی ؟
present maid prospective bride دوشیزه امروز عروس فردا
waiting game صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
waiting lists لیست انتظار
waiting games صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
waiting lists فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting list فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting list لیست انتظار
waiting-room اتاق انتظار
waiting time زمان انتظار
waiting state وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
waiting room اطاق انتظار
lady-in-waiting خادمه
lady-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
lady-in-waiting ندیمه ملکه
lady in waiting خادمه
lady in waiting مستخدمه مخصوص ملکه
lady in waiting ندیمه ملکه
ladies-in-waiting خادمه
ladies-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
ladies-in-waiting ندیمه ملکه
waiting-rooms اطاق انتظار
waiting-room اطاق انتظار
waiting delay تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
waiting position ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
We are waiting for the rain to stop . معطل بارانم که بند بیاید
one anxious week of waiting یک هفته انتظار با نگرانی
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com