English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
mean square deviation اختلاف
mean square deviation مغایرت
mean square deviation میزان انحراف متداول
Other Matches
deviation iq هوشبهر انحرافی
deviation از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviation خطا
deviation تغییر مسیر
mean deviation انحراف متوسط
mean deviation انحراف میانگین
deviation انحراف عقربه قطبنما
deviation مغایرت
deviation انحراف جنسی
deviation اختلاف سمت
deviation انحراف
deviation سمت
deviation انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviation کج روی
deviation انحراف سمتی
deviation کجی
deviation factor ضریب تراکم پذیری
deviation factor ضریب انحراف
deviation score نمره انحراف
deviation factor تراکم پذیری
curve of deviation نمودار نپر diagram Napier : syn
average deviation انحراف متوسط
average deviation انحراف میانگین
azimuth deviation انحراف گرا
azimuth deviation اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
curve of deviation منحنی انحراف
deviation table جدول انحراف مغناطیسی
deviation table جدول انحراف
standard deviation انحراف معیار
sexual deviation انحراف جنسی
residual deviation انحراف مانده
range deviation خطای بردی توپ یا گلوله
range deviation انحراف بردی
quartile deviation انحراف چارکی
quartile deviation انحراف چارک
permissible deviation تفاوت مجاز
mean absolute deviation انحراف میانگین
maximum deviation انحراف حداکثر
magnetic deviation deviation
magnetic deviation میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
frequency deviation انحراف فرکانس
absolute deviation انحراف مطلق
absolute deviation انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
gas deviation factor ضریب تراکم پذیری
gas deviation factor ضریب انحراف
coefficient of quartile deviation ضریب انحراف چارکی
gas deviation factor تراکم پذیری
square چارگوش
four-square پراراده
square مربع توان دوم
four-square صریح
four-square به طور صریح
four-square با صراحت
square گوشه دار
four-square رک
four-square مصممانه
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
mean square یک مربع حسابی
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
on the square بانصاف
on the square بدرستی
on the square بدون کجی
out of square کج
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
four-square مصمم
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
four-square کاملا مربع
try square گونیای فلزی
four-square چهار گوشهی کامل
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
three square بشکل مثلث
three square دارای سه ضلع مساوی
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
four-square چهارگوش
four-square رک و راست
four-square استوار
four-square پابرجا
four-square قرص
four-square محکم
four-square بیرودربایستی
four-square صادق
four-square راستگو
four-square بیشیله پیله
t square خطکش چلیپایی
square one <idiom> درآغاز
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
by the square درست
square خانه شطرنج
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square به یک طرف میله وعمود به ان
square واریز کردن
square مربع
square مرتب کردن کلاه
square چهار گوش
square گونیا
square مساوی
by the square مطابق نمونه
by the square بدقت
square away <idiom> برنامه ریزی کردن
square جوردراوردن
all square مساوی
square عادلانه
square راست حسینی
square منظم حسابی
square چهارگوش کردن مربع کردن
square منصف
square بتوان دوم بردن مجذور کردن
square وفق دادن
square جذر میدان
square مجذور
square برابر
word square جدول کلمات متقاطع
word square acrostic
to play square راست وحسینی بازی کردن
t mitre the square گوشه نودزینه را نیم کردن
t mitre the square گونیا را فارسی کردن
weak square حفره سوراخ
steel square گونیای فولادی
square number مربع کامل [ریاضی]
three square file سوهان سه گوش
square bracket قلاب
weak square خانه ضعیف شطرنج
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
weak square نقطه ضعف
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
to be back to square one <idiom> دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
hollow square [گچ بری هرمی رومی]
square neck یقهچهاگوش
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
square sail بادبانچهاگوش
set square گونیا
square trowel مالهچهاگوش
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
square move حرکت
square flag پرچممربع
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
fair and square <idiom> راست وبی پرده
The Ferdowsi Square . میدان فردوسی
square meal غذایمقوی
square bracket کروشه
square bracket براکت
black square خانهسیاه
square root of جذرعددی
I cannot square it with my conscience to ... من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
square bet شرطچهارگوش
white square خانهسفید
square deal تقلب نکردن
carpenters try square گونیای درودگری
chi square مربع خی
color square مربع رنگ نما
flight square خانه فرار شطرنج
magic square چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
miter square گونیا
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square ball پاس عرضی
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square dance رقص محلی امریکا
square dance رقص چوبی
square dome چهار طاقی
square foot فوت مربع
square inch اینچ مربع
square knot گره مرکب از دونیم کره
bevel square گونیا
betwixt square گونیا
square deal باشرف بودن رک وراست
square deals تقلب نکردن
square deals باشرف بودن رک وراست
square root جذر
square root ریشه دوم
square roots ریشه دوم
square brackets قلابهای گوشه دار
square roots جذر
back square گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
square knot گره مربر
square wood چارتراش کردن الوار
square toed متروکه
square rigger نوعی کشتی بادی
square shooter ادم درستگار
square shooter باشرف
square shouldered چهارشانه
square shouldered دارای شانه پهن
square stone سنگ بادبر
square toed دارای پنجه مربع
square toed قدیمی مسلک
square toed امل
square wave موج چهار گوش
square wave موج مربعی
square wave موج مربع
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wood بریدن الوار
square pyramid هرم مربع القاعده
square potential well چاه مربعی پتانسیل
square knot گره مربع
square planar مسطح مربعی
square mil میل مربع
square metre متر مربع
square means second p مجذوریعنی توان دوم
square matrix ماتریس مربعی
square matrix ماتریس مربع
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com