English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
multi bus system معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
Search result with all words
multi terminal system سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi user system سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
Other Matches
multi در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi- دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi- سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi- در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi disk سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi disk وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi stage چند مرحلهای
multi stage چند طبقه
multi contact چند قطبی
multi purpose چند منظوره
multi programming سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi level چند سطحی
multi-storey چندطبقه
multi-coloured چندرنگه
multi mate مالتی میت
multi meter سنجه چند کاره
multi pass چند گذری
multi platform که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi ply چند لا
multi-millionaires بسیار ثروتمند
multi-millionaires بسیار پولدار
multi tasking همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi tasking توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi user چند کاربری
multi channel چند کاناله
multi address با چند نشانی
multi valued چند ارز
multi way machine دستگاه چند راهه
multi way switch کلید چند راهه
multi way switch کلید تبدیل
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi tasking اجرای چندین کار
multi-millionaire بسیار پولدار
multi disk مربوط به چندین نوع دیسک
multi-millionaire بسیار ثروتمند
multi grid tube لامپ چند شبکه
A multi-storey building. ساختمان چندین طبقه
multi-chain necklaces گردن بند چند زنجیره
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi conductor cable کابل چند رشتهای
multi conductor cable کابل افشان
multi blade grap قلاب چند تیغه
multi circuit switch کلید سری
multi contact plug دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi chamber klin کوره چند محفظهای
multi color recorder نگارنده چند رنگ
multi-ply plywood تختهچندخط
multi-purpose ladder نردبانچندمنظوره
multi speed motor موتور چند سرعتی
multi stage press پرس چند طبقه
multi flame burner اجاق چند شعله
multi jet blowpipe بوری چند شعله
multi layer coil سیم پیچی چند لایه
multi scan monitor مشابه 6632
multi stage experiment ازمایش چند مرحلهای
multi segment magnetron ماگنترون با اند چند تیغهای
multi span bridge پل چند دهانه
multi strand machine دستگاه چند رشتهای
multi electrode valve لامپ چند قطبی
multi stage amplifier تقویت کننده چند طبقه
multi stage amplifier امپلی فایر چند طبقه
multi window editor برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multi stage production تولید چند مرحلهای
multi stage sampling نمونه گیری چند مرحلهای
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi layer weld جوشکاری چند لایه
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
multi variate analysis تحلیل چند متغیره
multi part stationery کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi-ply yarn نخ چند لا
multi stage scaffolding داربست چند طبقه
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
multi line spectrum طیف چند خطی
multi prupose project طرح چند منظوره
multi purpose machine ماشین چند کاره
multi span deap beam تیر تیغه چند دهانه
multi-storey car park پارکینگ طبقاتی
multi-storey car park پارکینگ چند طبقه
multi strike printer ribbon ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
multi spindle drilling machine ماشین مته با چند هرزگرد
perveance of a multi electrode valve(tub پروه انس لامپ چند قطبی
multi section type rotary switch سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] یونیماک [حمل و نقل]
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
value system نظام ارزشها
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
i.f.f. system دستگاه تشخیص
c.g.s. system دستگاه سگث
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
system طرز روش
system اصول وجود
system اسلوب
system نظام
system رشته دستگاه
system سازمان
system تشکیلات
system نظام سیستم
system روش اصول
system ترتیب
system مجموعه سازمان
system منظومه
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system سلسله
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system نظم ترتیب
system سازگان
system نظم منظومه
system همستاد روش
system طریقه
system سلسله رشته
system دستگاه
system سیستم
system همست
system قاعده رویه
system طرز اسلوب
system سامانه
system جهاز
one component system سیستم یک جزیی
open system نظام باز
on line system سیستم درون خطی
oblique system سیستم مایل
numeration system سیستم شمارشی
open system سیستم باز
open system سازگان باز
operating system/ سیستم عامل دو
organ system دستگاه
rhombic system دستگاه راست گوشه
parallel system شبکه موازی
payroll system سیستم پرداخت حقوق
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
phonetic system سیستم صوتی
quantized system دستگاه کوانتایی
quota system نظام سهمیه بندی
quota system سیستم سهمیهای
railroad system سیستم راه اهن
railway system شبکه راه اهن
railway system سیستم راه اهن
rationing system نظام جیره بندی
rationing system نظام سهمیه بندی
recoil system سیستم دافع
recoil system دستگاه دافع توپ
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
ptolemaic system هئیت بطلیموسی
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
price system نظام قیمتی
ragozin system سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
planetary system سیستم خورشیدی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
polyphase system دستگاه چندفاز
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system دستگاه یکانهای عملی
price system نظام قیمت
redox system سیستم اکسایش- کاهش
monocyclic system دستگاه تکدور
measuring system سیستم سنجش
total system سیستم کامل
maroczy system سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
market system نظام بازار
management system سیستم اداره
management system سیستم مدیریت
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
magnetic system سیستم مغناطیسی
magnet system سیستم اهنربایی
merit system نظام شایستگی نگر
microcomputer system سیستم ریزکامپیوتری
miniature system خرده نظام
monoclinic system دستگاه تک شیب
monitor system سیستم مبصر
monetary system سیستم پولی
modulation system سیستم مدولاسیون
modular system سیستم پیمانهای
modern system نظام جدید
modern system نظام نوین
mksa system دستگاه مکثا
mixed system نظام مختلط
lymphatic system دستگاه لنفاوی
multilink system سیستمی که بیش از یک اتصال بین دو نقط ه دارد
multiprocessing system سیستم پردازش چند گانه
multiprogramming system سیستم عملکرد چند برنامهای
multiprogramming system سیستم برنامه سازی چندگانه
multiuser system سیستم چند استفاده کننده سیستم چند کاربر
neurovegetative system دستگاه اعصاب نباتی
non quantized system دستگاه ناکوانتایی
non quantized system دستگاه کلاسیک
number system سیستم عدد نویسی
number system سیستم عددی
multiprocessing system سیستم چند پردازی
multiprocessing system سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiplex system سیستم چندگانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com