Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (7 milliseconds)
English
Persian
music hall
اطاق ساز ورقص
music hall
سالن موسیقی
Other Matches
hall
عمارت
hall
اتاق بزرگ دالان
hall
تالار
hall
سرسرا
Egyptian hall
سرسرا
mess hall
سالن غذا خوری سرباز خانه
mass hall
سالن غذاخوری
mass hall
سالن نهارخوری
judgement hall
دادگاه
cloth-hall
بازار
hiring hall
اژانس یا سازمان کاریابی
cyzicene hall
[تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
cloth-hall
محل داد و ستد
to hall over the couls
سرزنش یا توبیخ کردن
arrival hall
سالن ورود
white hall
هیئت حاکمه انگلیس
departure hall
سالن ترک کردن
arrival hall
سالن ورود
hall of residence
خوابگاهیااتاقمتعلقبهدانشگاه
reception hall
قسمتپذیرش
prayer hall
قسمتنمازخواندن
machine hall
راهرویماشین
City Hall
بلدیه
City Hall
شهرداری
City Hall
ساختمان شهرداری
hall mark
دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
hall mark
نشان عیارکه ازطرف
The hall has three exits.
سالن دارای سه خروجی است.
town hall
تالار انجمن شهر
town hall
عمارت شهرداری
town hall
کاخ شهرداری
town hall
تالار شهرداری یا فرمانداری
hall effect
شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
hall-house
تالار باز
hall effect
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
hall effect
اثر هال پدیده هال
guild hall
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
freemasons hall
فراموش خانه
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
hall-church
[کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
the hall seats one thousand
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
music
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
music
موزیک
music
موسیقی
music
اهنگ
music
خنیا رامشگری
make music
موزیک ساختن
to let music wash over somebody
به موسیقی متن گوش دادن
[اصطلاح روزمره]
play music
موسیقی ساختن
make music
موسیقی ساختن
music to one's ears
<idiom>
صدایی که شخص دوست دارد بشنود
play music
موزیک ساختن
music track
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
music track
تیتر آهنگ
background music
موسیقی پس زمینه
ambient music
موسیقی پس زمینه
background music
موزیک متن
ambient music
موزیک متن
background music
موسیقی متن
ambient music
موسیقی متن
make music
آهنگ ساختن
play music
آهنگ ساختن
face the music
<idiom>
پذیرش نسخه
music halls
سالن موسیقی
music stool
کرسی پیانو زنان
music of the spheres
اهنگ حرکات افلاک
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
music mistress
بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
music chip
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
music box
جعبه محتوی ساز کوکی
martial music
مزیک جنگی یا نظامی
instructor of music
مشاق موسیقی
indiental music
موزیک همراه
indiental music
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
music halls
اطاق ساز ورقص
electronic music
موسیقی الکترونیکی
ear for music
موسیقی
ear for music
گوش
devotion to music
دلبستگی به موسیقی
computer music
موسیقی کامپیوتری
an airy music
ساز یا موزیک با روح
music synthesizer
ایجادکننده موسیقی
music therapy
موسیقی درمانی
chamber music
موسیقی مجلسی
rock music
موسیقیRock
piped music
موسیقیکهبابلندگودرمکانهایعممیپخششود
music rest
خروجموزیک
soul music
سول
soul music
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
sheet music
نتهای موسیقی که روی صفحات جدا از هم چاپ شده است
music stands
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
range of music
حدود یا میدان علم موسیقی
program music
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
to a ones voice to music
صدای خودراباسازجفت کرد
to face the music
دلیرانه با چیزی روبرو شدن
to perform a piece of music
ساز زدن
to perform a piece of music
قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
To compose music (potery) .
آهنگ ( شعر ) ساختن
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
to set a poem to music
اهنگ برای شعری ساختن
college of
[music, technology,...]
دانشگاه فناوری
To accpt the consequences . to face the music .
پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
high fidelity music reproducing system
سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com