English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (5 milliseconds)
English Persian
non-resident citizen [American E] شهروند غیر مقیم
Search result with all words
citizen تابع
citizen رعیت
citizen تبعه یک کشور شهروند
citizen شهری
citizen بومی
citizen شهروند
citizen اهل
citizen تبعه
f.citizen همشهری
fellow citizen همشهری
senior citizen شهروند سالخورده
senior citizen بازنشسته
senior citizen پیرانسال
citizenship [status of a citizen] ملیت [حقوق] [سیاست]
citizen abroad شهروند مقیم خارج
Other Matches
non resident غیر مقیم
non resident مقیم موقتی
resident <adj.> محل زندگی
resident نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
non-resident مقیم موقتی
non-resident غیرمقیم
resident ساکن
resident در جائی سکونت داشتن
resident سکنه
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
resident ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
resident برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident مستقر
resident ما برای یک شرکت کار کند
resident که همیشه درکامپیوتراست
resident مقیم
non-resident partner شریک غیر مقیم [اقتصاد]
non-resident shareholder سهامدار غیر مقیم
resident loader بارکننده مقیم
minister resident صاحبمنصب عالیرتبهای که به منظورخاص و جهت امر معینی باعنوان وزارت در کشورخارجی اقامت می گزیند
resident engineer مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
resident program برنامه مقیم
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
resident segment قطعه مقیم
minister resident وزیر مقیم
minister resident سفیر مقیمی که زیردست سفیرتام الاختیاراست
non-resident corporation [American E] شرکت غیر ساکن
non-resident company [British E] شرکت غیر ساکن
memory resident program برنامه مقیم در حافظه
non-resident alien [NRA] بیگانه غیر مقیم
terminate and stay resident program برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
terminal and stay resident program برنامه مقیم پایانی ایستا
first year resident [American English] انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com