English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (4 milliseconds)
English Persian
non-resident shareholder سهامدار غیر مقیم
Search result with all words
shareholder سهم دار
shareholder صاحب سهم
shareholder سهامدار
ordinary shareholder سهامدار عادی
privileged shareholder سهامدار ممتازه
Other Matches
resident <adj.> محل زندگی
resident که همیشه درکامپیوتراست
non-resident غیرمقیم
non-resident مقیم موقتی
non resident غیر مقیم
non resident مقیم موقتی
resident ما برای یک شرکت کار کند
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
resident سکنه
resident در جائی سکونت داشتن
resident مستقر
resident مقیم
resident نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
resident برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
resident ساکن
resident segment قطعه مقیم
non-resident partner شریک غیر مقیم [اقتصاد]
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
minister resident وزیر مقیم
minister resident سفیر مقیمی که زیردست سفیرتام الاختیاراست
resident engineer مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
resident loader بارکننده مقیم
resident program برنامه مقیم
minister resident صاحبمنصب عالیرتبهای که به منظورخاص و جهت امر معینی باعنوان وزارت در کشورخارجی اقامت می گزیند
non-resident company [British E] شرکت غیر ساکن
memory resident program برنامه مقیم در حافظه
non-resident corporation [American E] شرکت غیر ساکن
non-resident alien [NRA] بیگانه غیر مقیم
non-resident citizen [American E] شهروند غیر مقیم
first year resident [American English] انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
terminate and stay resident program برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
terminal and stay resident program برنامه مقیم پایانی ایستا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com