Dictiornary-Farsi | piston effect | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
piston effect	اثر سنبهای


Other Matches

piston	سنبه
piston	میله متحرک
piston	پیستون
piston rod	شاتون
piston ring	رینگ پیستون
piston rod	دسته پیستون
piston speed	سرعت پیستون
piston stroke	ضربه پیستون
thumb piston	پیستونشستی
piston skirt	دامنهپیستون
piston release	آزادسازیپیستول
piston lever	سطحپیستول
actuator piston	قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
piston area	سطح پیستون
pump piston	پیستون پمپ
plunger piston	پیستون شناور
piston travel	طول ضربه ی پیستون
toe piston	پیستونپنجه
piston pump	پمپ پیستونی
piston pressure	فشار پیستون
piston clearnce	فاصله پیستون
piston cover	کف پیستون
piston cover	پوشش پیستون
piston crown	تاج پیستون
piston displacement	تغییر مکان پیستون
piston pin	اشپیل پایین پیستون
piston engine	موتور پیستونی
piston guide	راهنمای پیستون
piston head	سرپیستون
piston pin	انگشتی
piston packing	لائی پیستون
piston head	کف پیستون
piston blowing engine	موتور دمنده پیستونی
double piston engine	موتور پیستون مضاعف
cam ground piston	پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
brake piston cup	رینگ پیستون ترمز
opposed piston engine	موتور پیستون روبرو متقابل
rotary piston compressor	کمپرسور پیستون دار
opposed piston engine	موتور سیلندر روبرو
rotary piston machanism	مکانیزم پیستون دوار
opposed piston engine	موتورپیستون مقابل
What effect do you think the changes will have on you?	فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
take effect <idiom>	قانونی درست شدن
to the [that] effect <adv.>	با مفهوم [معنی] کلی
come to effect	قابل اجرا شدن
after-effect	تاثیر بعدی
after-effect	اثر ثانوی
to say something to the effect that ...	ابراز کردن خود دایربراینکه ...
to take effect	قابل اجراشدن
to come into effect	قابل اجراشدن
to take effect	مجری شدن
to the effect that	دایربراینکه
to the effect that	مبنی براینکه
to this effect	باین معنی
to this effect	ازاین قرار
with effect from	از تاریخ ...
effect and cause	معلول و علت
to come into effect	مجری شدن
to go into effect	قانون شدن
by-effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
to take effect	کاربرد پذیر شدن
to go into effect	کاربرد پذیر شدن
by-effect	نتیجه جانبی
by-effect	اثر فرعی
to take effect	قابل اجرا شدن
to take effect	قانونی درست شدن
to go into effect	قابل اجرا شدن
by-effect	اثر جانبی
to take effect	قانون شدن
effect	انجام دادن
effect	اجرا کردن
effect	اثر
effect	نتیجه
effect	معنی
effect	مفهوم نیت
cause and effect	علت و معلول
effect	مفید
effect	کارموثر اجراکردن
to go into effect	قانونی درست شدن
effect	اجرا
effect	تاثیر
effect	معلول
effect	عملی کردن معلول
seebeck effect	پدیده زبک
screening effect	اثر پوششی
seebeck effect	اثر زبک
steric effect	اثر فضایی
skin effect	اثر پوست
skin effect	اثر سطحی
size effect	تاثیر اندازه
significant effect	اثر معنی دار
significant effect	اثر مهم
shot effect	اثر ساچمهای
shoaling effect	اثرات کم عمق
secondary effect	اثر جانبی
subsittution effect	اثر جانشینی
schottky effect	پدیده شوتکی
schottky effect	اثر شوتکی
price effect	اثر قیمت
practice effect	اثر تمرین
secondary effect	اثر فرعی
put into effect	عملی کردن
secondary effect	نتیجه جانبی
spillover effect	نتیجه جانبی
spillover effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
ratchet effect	اثر برگشت ناپذیر
spillover effect	اثر جانبی
spillover effect	اثر فرعی
ripple through effect	نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
ripple though effect	اثر بازدارنده
retarding effect	اثر تاخیری
restrictive effect	اثر کاهشی
redistribution effect	اثر توزیع مجدد
reactive effect	عکس العمل
ratchet effect	اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
shielding effect	اثر حفافتی
carry into effect	واقعیت دادن
carry into effect	تکمیل کردن
put into effect	صورت دادن
side effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
carry into effect	صورت دادن
special effect	جلوههایویژه
sound effect	جلوههایصوتی
put into effect	جامه عمل پوشاندن
carry into effect	جامه عمل پوشاندن
put into effect	تحقق بخشیدن
carry into effect	تحقق بخشیدن
put into effect	به اجرا در آوردن
put into effect	تکمیل کردن
carry into effect	به انجام رساندن
corn-effect	ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
carry into effect	اجرا کردن
carry into effect	انجام دادن
put into effect	واقعی کردن
carry into effect	واقعی کردن
put into effect	واقعیت دادن
put into effect	صورت گرفتن
put into effect	به انجام رساندن
put into effect	انجام دادن
put into effect	اجرا کردن
carry into effect	عملی کردن
carry into effect	به اجرا در آوردن
zener effect	اثر زنری
to give effect to	اجراکردن
to give effect to	عملی کردن
to carry into effect	بموقع اجراگذاشتن
to carry into effect	اجراکردن
to bring to effect	اجراکردن
to bring to effect	انجام دادن
thermal effect	اثر گرمایی
thermal effect	اثر گرما
thermoelectric effect	اثر گرما- برق
tax effect	اثر مالیات
tau effect	پدیده تائو
surface effect	اثر سطح
torque effect	اثر ترک
tunnel effect	اثر تونلی
tunnel effect	پدیده تونلی
zener effect	اثر زنر
secondary effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
zeigarnik effect	پدیده زایگارنیک
zeeman effect	اثر زیمان
zeeman effect	اثر زیمن
wealth effect	"اثر پیگو "
wealth effect	اثر ثروت
volta effect	پدیده ولتا
volta effect	اثر ولتا
unfavorable effect	اثر نامساعد
turning effect	اثر گردش
substitution effect	اثر جانشینی
ground effect	وسیله پرواز به صورت هواناو
dopplar effect	اثر دوپلر
dimming effect	اثر تیرگی
diffusion effect	اثر شیوع
diffusion effect	اثر نشر
dependence effect	اثر وابستگی
demonstration effect	اثر نمایشی
demonstration effect	اثر تظاهری
crowding out effect	نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
crowding out effect	اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
crowding out effect	اثر جبرانی
crawl effect	اثر خزش
cotton effect	پدیده کاتن
corona effect	اثر کورونا
corona effect	اثر هالهای
coriolis effect	پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
coriolis effect	اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
coriolis effect	اثر نیروی کوریلیس
doppler effect	اثر داپلر
doppler effect	اثر برگشت امواج روی فرستنده
doppler effect	پدیده دوپلر
greenhose effect	پدیده گلخانهای
glare effect	اثر چشم دوزی
flywheel effect	پدیده چرخ لنگری
fire for effect	تیرموثراتش
fire for effect	مرحله تیر موثر
field effect	اثر میدان
field effect	با تاثیر میدانی
exponential effect	اثرنمایی
experimenter effect	اثر ازمایشگری