Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
English
Persian
poetical works
دیوان شعر
poetical works
اثار شعری
poetical works
اثارمنظوم
Other Matches
poetical
حبس تعطیل
poetical licence
ضرورت شعری
poetical imagination
تصور شاعرانه
ex works
یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
he works better
او بهتر کار میکند
in the works
<idiom>
درتدارک
if it works
اگر بشه
ex works
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
works
کارخانه
if it works
اگر این کار با موفقیت انجام شود
preliminary works
کارهای مقدماتی
salt works
کارخانه نمک سازی
plaster works
گچکاری
plaster works
گچبری
temporary works
کارهای موقت
sewage works
{sg}
تصفیه خانه فاضلاب
He works as engineer.
او
[مرد]
به عنوان مهندس کار می کند.
shoot the works
<idiom>
از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
He always works best under pressure .
اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
Construction works .
عملیات ساختمانی
sewage works
استفادهازفاضلاببهعنوانکود
works superintendent
مدیر کارخانه
works inspector
بازرس کارگاه
works inspector
بازرس کارخانه
miscellaneous works
کارهای مختلف
civil works
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
dye works
کارخانه رنگ سازی
clerk of the works
استادکار
public works
تاسیسات عام المنفعه
clerk of the works
سرکارساختمانی
public works
امورعام المنفعه
public works
فواید عامه
public works
کارهای ساختمانی همگانی
brick works
اجر سازی
brick works
اجر پزی
emergency works
کارهای اضطراری
engineering works
کارخانه ماشین سازی
microsoft works
مایکروسافت ورکس
lime works
اهکپزی
lead works
کارخانه سرب گدازی
works of art
کار هنری
incidental works
کارهای اتفاقی
works of art
اثرهنری
gas works
کارخانه تولید گاز
gas works
کارخانه گاز
apple works
اپل ورکس
The works include 4 volumes.
این کتاب چهار جلد است.
balance earth works
یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
mintster of public works
وزیر فوائدعامه
iron and steel works
ذوی اهن و فولاد
gas works tar
قطران کارخانه گاز
road works ahead
جادهدردستاحداثاست
mintster of public works
وزیرکارهای عمومی
civil engineering works
بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
He works in the production section .
درقسمت تولید کار می کند
A series of city improvement works.
یکرشته کارهای عمرانی شهری
He works day and night (round the clock).
روز وشب کارمی کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com