Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
English
Persian
port of destination
بندر مقصد
Search result with all words
destination port
بندر مقصد
destination port
بندر تحویل کالا
named port of destination
بندر مقصد مشخص
Other Matches
destination
مقصد
immediate destination
اولین مقصد
destination
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
destination
را قرار می دهید
immediate destination
مقصد بعدی
destination
تقدیر
destination
سرنوشت
destination
صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
moveable by destination
منقول در حکم غیر منقول
To reach ones destination.
بمقصد رسیدن
destination file
فایل مقصد
destination carrier
کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
final destination
مقصد نهایی
destination inspection
بازدید در مقصد
named point of destination
نقطه مشخص در مقصد
named place of destination
مقصد مشخص
freight payable at destination
هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
A load askew does not reach its destination .
<proverb>
بار کج به منزل نمى رسد .
port
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port
باب
port
اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port
مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
last port
شیپور خاموشی
port
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port
پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port
مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port
مدخل
last port
شیپور عزا
way port
بندر سر راه
out port
بندر دور از مقصد
out port
بندرخارج از محوطه
i/o port
مدخل ورودی و خروجی
port
دهانه
port
دریچه تبدیل برنامه
port
به آن وصل است را انتخاب کند
port
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port
شراب شیرین بارگیری کردن
port
مجرای عبورروغن
port
دماغه
port
ترابردن
port
بردن
port
ببندر اوردن حمل کردن
port
در رو مخرج
port
دورازه
port
درب درگاه
port
بندر ورودی
port
فرودگاه هواپیما
port
مامن مبدا مسافرت
port
بندر
port
لنگرگاه
port
بندرگاه
port
مجرا
port
شیار هادی دهانه
port
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port
بندر گاه
port
روزنه
port
دریچه
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
port
درگاه
port
دروازه
port
روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port
حمل کردن مزغل تیراندازی
port
سمت چپ ناو
port
ریل اطراف ناو
port arms
فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
port arms
پیش فنگ
port watch
نگهبان بندر
port watch
پست نگهبانی بندر
port of entry
بندر مقصد
port complex
مجتمع بندری
port complex
لنگرگاه
port of exit
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port of debarkation
بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port of entry
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of entry
بندرمحل ورود
port installations
تاسیسات بندری
port hole
مزغل
port of debarkation
بندر مقصد حمل کالا
port hole
روزنه
port of embarkation
بندر عزیمت
sally port
دروازه بزرگ قلعه
put into port
وارد بندر شدن
registered port
بندر مشخص
car port
سایبان اتومبیل
Port-au-Prince
شهر پورت اوپرنس
ejection port
دهانهپرتاب
keyboard port
قسمتاتصالصفحهکلید
modem port
قسمتقرارگیریمدم
network port
قسمتکارباشبکهاینترنت
port glass
جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
port hand
دستسویچپ
printer port
قسمتاتصالبهچاپگر
transfer port
دریچهانتقال
video port
قسمتنمایش
port
[software]
دریچه ای
[مدار و اتصالی]
که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد
[نرم افزار]
[رایانه شناسی]
car port
گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
treaty port
بندر پیمانی
terminal port
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
sally port
درب ورودی بزرگ
sally port
دریچه
sally port
دروازه عبور از قلعه
sally port
درب اصلی قلعه یا استحکامات
secondary port
بندر فرعی
secondary port
,
secondary port
subordinatestation : syn
secondary port
station secondary
serial port
مدخل سری
serial port
درگاه ترتیبی
supply port
درگاه تامین
supply port
درگاه تدارکاتی
terminal port
بندر مقصد
port of embarkation
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
free port
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
control port
درگاه کنترل
controlled port
بندر نظامی کنترل شده
controlled port
بندرکنترل شده
deflation port
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
admission port
سوپاپ ورودی
exhaust port
مجرای خروجی
exhaust port
دریچه خروجی
freeing port
شکاف یک طرفه
gas port
محفظه عبور گاز
gas port
میله تنظیم گاز
compensating port
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
cargo port
دریچه بارگیری ناو
free port
بندر ازاد
port of call
بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
port of call
بندر لنگراندازی
port of call
بندر توقف
admission port
دریچه پذیرش
aerial port
لنگرگاه هوایی
aerial port
باراندازی هوایی
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
captain of the port
افسر انتظامات بندر
gas port
لوله عبور گاز
gun port
مزغل
hard port
فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
midi port
دریچه یا درگاه IDI
memory port
درگاه حافظه
main port
port principal
main port
refrencestation : syn
main port
,
naval port
بندر دریایی
main port
بندر اصلی
intake port
دریچه ورودی
parallel port
درگاه موازی
intake port
سوپاپ ورودی
hard port
ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
high port
حالت دست فنگ
high port
حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
home port
پایگاه اصلی
home port
پایگاه مادر
inlet port
سوپاپ ورودی
inlet port
دریچه ورودی
minor port
بندر کوچک
dual port ram
حافظه تسهیم شده
port hand buoy
بویه سمت چپ
spent fuel port
قسمتسوختمصرفشده
one port radial pump
تلمبه شعاعی یک پرهای
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
named port of shipment
بندر مشخص برای حمل
aerial port squadron
گردان عملیات بارانداز هوایی
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
continue port/starboard
چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
yhis port is not yet peopled
این بندر هنوز اباد نشده است
check port/starboard
جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
disc drive port
قسمتوروددیسک
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
peripheral device port
قسمتاصلیتنظیماتمحیط
aerial port squadron
گردان بارانداز هوایی
Free pree (trade,port).
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com