Total search result: 201 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
print chain |
زنجیر چاپ |
|
|
Other Matches |
|
print out |
چاپ اطلاعات ذخیره شده در کامپیوتر با چاپگر |
print |
پس از اتمام کار جاری |
print |
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند |
print |
معمولا با معیار نقط ه در اینچ |
print |
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده |
print |
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ |
print |
برود |
print |
به italic |
print |
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold |
print |
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند |
print |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
print |
کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست |
out of print <adj.> |
چاپ کالا تمام شده |
to print out |
چاپ کردن در عکاسی |
off print |
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد |
print |
فرمان PRINT |
print |
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ |
print |
حروف جوهری روی کاغذ |
print |
آخرین صفحه چاپ شده |
print |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
print |
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است |
print |
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد |
print |
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص |
print |
ماشین کردن |
print |
منتشرکردن |
print |
طبع |
print |
چاپ |
print |
چاپ کردن |
print |
مواد چاپی |
print |
عکس چاپی |
print |
باسمه |
print |
گراوور |
print |
روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ |
print |
به جای چاپ یک حرف |
print |
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل |
print |
مشابه 7861 |
print |
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد |
print |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
print |
عنوان و.. |
print |
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه |
print reference |
شماره سری عکس هوایی |
print shop |
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد |
print wheel |
چرخ چاپ |
print reference |
شماره عکس هوایی |
print queue |
صف چاپ |
print quality |
کیفیت چاپ |
blue print |
زمینه ابی |
print position |
موقعیت چاپ |
print position |
مکان چاپ |
projection print |
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری |
ratio print |
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل |
blue print |
تون پلات ابی |
fine print |
متن چاپ شده با حروف ریز |
hoof print |
جای سم |
thumb print |
جای شست |
thumb print |
اثر شست |
thrumb print |
اثر شست |
the book is print |
کتاب زیر چاپ است |
blue print |
فون ابی |
sprigged print |
قلمکارگل وبته دار |
small print |
حروف چاپی ریز |
small print |
چاپ ریز |
Print Manager |
امکان نرم افزاری که بخشی از ماکروسافت ویندوز است و برای مدیریت صفحه چاپ به کار می رود |
print head |
هد چاپ |
print controller |
کنترل کننده چاپ |
print chart |
فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود |
print letters |
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد |
photo print |
چاپ عکس |
photo print |
چاپ عکسی |
finger print |
اثر انگشت |
foot print |
جای پا |
foot print |
رد پا |
news print |
کاغذروزنامه |
hoof print |
اثر سم |
instant print |
چاپ انی |
print density |
تراکم چاپ |
print dress |
جامه چیت |
print dress |
لباس چیتی |
print head |
نوک چاپ |
print hand |
دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد |
print hammer |
چکش چاپ |
print engine |
موتور چاپ |
contact print |
چاپ خشک |
contact print |
چاپ به طریقه تماس |
core print |
تکیه گاه ماهیچه |
cotton print |
چیت |
print engine |
مکانیسم چاپ |
print element |
عنصر چاپ |
print drum |
طبله چاپ |
lithographic print |
چاپ سنگی |
blue print |
رسم فنی |
print bar |
میله چاپ |
screen print |
چاپتصویر |
print washer |
رنگشور |
the book is print |
کتاب برای فروش موجودایت |
annotated print |
عکس علامت گذاری شده عکس رونویس شده |
print head drive |
درایوسرپرینت |
finger print department |
اداره انگشت نگاری |
print drying rack |
میلهرنگیخشکشونده |
print spooling progarm |
برنامه ردیف کننده چاپ |
merge print program |
برنامهای که به استفاده کننده اجازه میدهد تافرمهای مشخصی را تولیدکند |
print control character |
کاراکتر کنترل چاپ |
print layout sheet |
ورقه طرح چاپ |
chain |
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی |
chain |
زنجیر مساحی |
chain |
سلسله سلسله مراتب |
chain |
سلسله کوه |
chain |
سری |
chain |
مراجعه کنید به CATENA |
chain |
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند |
chain |
از کلمه قبلی |
chain |
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است |
chain |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
chain |
دارد. |
chain |
رکود داده در یک فایل زنجیری |
chain |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
chain |
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند |
chain |
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند |
chain |
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند. |
chain saw |
اره زنجیری |
chain saw |
اره برقی |
chain |
لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است |
chain |
زنجیر |
chain |
کند وزنجیز حلقه |
chain |
رشته |
chain |
سلسله |
chain |
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده |
chain |
: زنجیرکردن |
chain |
شبکه زنجیری |
chain |
سری عکسهای یک منطقه زنجیر |
chain |
زنجیر |
chain |
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد |
chain |
زنجیره |
pawn chain |
زنجیر پیادهای شطرنج |
load chain |
زنجیر بار |
lock chain |
زنجیربرای بستن چرخ |
chain rule |
قاعده زنجیری [ریاضی] |
lost chain |
زنجیره از دست رفته |
parent chain |
زنجیر اصلی |
lost chain |
زنجیره گم شده |
markov chain |
زنجیر مارکوف |
markov chain |
زنجیره مارکف |
parent chain |
زنجیر مادر |
measuring chain |
زنجیر مساحی |
chain stitch |
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد |
pointer chain |
زنجیر اشاره گرها |
mooring chain |
زنجیرمهار |
tire chain |
زنجیر چرخ |
tire chain |
زنجیر یخ شکن |
chain of neurons |
نرونهایزنجیرهای |
chain of dunes |
زنجیرتلمسه |
vehicle chain |
زنجیر وسیله نقلیه |
chain letter |
نامهی زنجیری |
chain letters |
نامهی زنجیری |
chain-smoke |
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن |
chain-smoked |
پی در پی سیگار کشیدن |
chain-smoked |
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن |
chain-smokes |
پی در پی سیگار کشیدن |
chain-smokes |
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن |
chain-smoking |
پی در پی سیگار کشیدن |
chain-smoking |
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن |
chain guide |
محافظزنجیر |
chain stay |
محلقرارگیریزنجیر |
chain stitch |
بافت زنجیری |
chain wheel A |
زنجیریچرخهیA |
chain-smoke |
پی در پی سیگار کشیدن |
He is a chain smoker. |
پشت سرهم سیگار می کشد |
safety chain |
زنجیرهامنیت |
lifting chain |
زنجیربالابر |
drive chain |
زنجیرهراندن |
side chain |
زنجیر جانبی |
skid chain |
زنجیر چرخ |
chainsaw chain |
تیغهارهدرختبری |
sprocket chain |
زنجیر دندانه دار |
studded chain |
حلقه زنجیر میان دار |
surveyor's chain |
زنجیر مساحی |
surveyor's chain |
پاپیمایشگری |
surveyor's chain |
زنچیر سنجش |
chain wheel B |
زنجیریچرخهیب |
chain brake |
عایقزنجیر |
chain drive |
زنجیرهکششی |
chain printer |
چاپگر زنجیری |
chain hob |
دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای |
chain guage |
اشل زنجیری |
chain grab |
زنجیر گیر |
chain gang |
هم زنجیر |
chain gang |
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند |
chain field |
فیلد اتصال |
chain crew |
متصدیان اندازه گیری |
chain clamp |
گیره زنجیری |
chain case |
جعبه زنجیر |
chain case |
جعبه محافظ زنجیر |
chain hook |
دیلم زنجیر لنگر |
chain hook |
هوک زنجیر |
chain plate |
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان |
chain pipe |
لوله زنجیر |
chain pipe |
دهانه چاله زنجیر |
chain of evacuation |
سیستم تخلیه |
chain of evacuation |
سیستم اخراجات |
chain of command |
سلسله مراتب فرماندهی |