Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
profit centre	مرکز سود
profit centre	واحد دخل و خرج کننده
profit centre	قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
Other Matches
for-profit <adj.>	بازرگانی
for-profit <adj.>	تجارتی
for-profit <adj.>	تجاری
it did not profit me	مرا سودمند نبود
it did not profit me	فایدهای بمن نرساند
to profit from something	سود بردن از چیزی
she your profit with him	سودخودرابا اوتقسیم کنید
to his own profit	بفایده خودش
what will it profit you	چه سودی برای شما خواهدداشت
just profit	سود عادلانه
just profit	سود منصفانه
profit	سود
profit	نفع
profit	سود بردن
profit	فایده منفعت
profit	مزیت
profit	برتری
profit	منفعت بردن
profit	فایده رساندن
profit	عایدی داشتن
profit	سود بردن منفعت کردن
profit	فایده
profit	منفعت
centre	قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre	قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centre	نقط ه میانی چیزی
right-of-centre	جناحراست محافظهکاران
right centre	مرکزقائم
centre third	سومینخطمیانی
centre	محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre	شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
centre	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
off centre	لنگ زدن
centre	میان
centre	مرکز
off-centre	لنگی
centre	وسط ونقطه مرکزی
centre	درمرکز قرارگرفتن
off centre	لنگی
centre	تمرکز یافتن
off-centre	لنگ زدن
centre	وسط
centre	محل
profit and loss	سود و زیان
profit and loss a	حساب سودوزیان
profit cannibalism	افراط در تخفیف و ارزان فروشی
accumulated profit	پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
principal and profit	مایه و سود
operating profit	سود ناخالص
operating profit	سود عملیاتی
profit and loss	حساب سود وزیان
normal profit	سود عادی
normal profit	سود متعارف
profit-making	درآمدزائیکردن
profit maximization	به حداکثر رسانیدن سود
profit motive	انگیزه سود
thoughtful of profit	در فکر
thoughtful of profit	سود
to make a profit	سود بردن
to make a profit	منفعت کردن
to profit by the accasion	از موقع استفاده کردن
to profit by the accasion	موقع را مغتنم شمردن
yearly profit	سود سالانه
non-profit-making	غیرانتفاعی
taxable profit	سود مشمول مالیات
target profit	سود مطلوب
profit tax	مالیات بر سود
pure profit	سود خالص
reasonable profit	منفعت عقلایی
retained profit	سود تقسیم نشده
undivided profit	سود تقسیم نشده
What was your net profit?	خرج دررفته چقدر منفعت کردی ؟
target profit	سود مورد نظر
profit-taking	فروشسهام
accounting profit	سود حسابداری
distributed profit	سود توزیع شده
profit-sharing	سهم کارگران از سود
corporate profit	سود شرکت سهامی
contingent profit	سود اتفاقی
contingent profit	منفعت احتمالی
profit margin	درصد سود از فروش خالص
profit margin	حاشیه سود
profit margins	درصد سود از فروش خالص
profit margins	حاشیه سود
best profit output	profit best
best profit point	best
best profit point	نقطه بیشترین مقدار سود
best profit output	محصول در بیشترین مقدارسود
anticipated profit	سود مورد انتظار
accounting profit	سود از دیدگاه حسابداری
distributed profit	سود تقسیم شده
make a profit	سود بردن
net profit	سود ویژه
maximum profit	حداکثر سود
loss of profit	عدم النفع
profit sharing	سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
interest profit	عایدی حاصل از بهره
net profit	سود خالص
profit sharing	مشارکت در سود
profit-sharing	سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
economic profit	سود اقتصادی
profit sharing	سهم کارگران از سود
profit-sharing	مشارکت در سود
profit sharing	تسهیم در سود
gross profit	سود ناخالص
profit-sharing	تسهیم در سود
excess profit	سود اضافی
conference centre	مرکزکنفرانس
left centre	مرکزچپ
centre-back	میانیعقب
centre-aisle	راهرویمیانی
centre wheel	چرخهمیانی
community centre	محلاجتماعات
Take me to the city centre?	مرا به مرکز شهر ببرید.
centre strap	نوارمیانی
centre spot	خالوسط
centre span	مرکزپل
centre post	قسمتبدونآرایش
centre point	نقطهمرکزی
centre pocket	مرکزی
centre pocket	گودال
nerve centre	مرکز فرمان
centre-stage	شرائطبسیار حساسو مهم
How far is it to city centre?	تا مرکز شهر چقدر راه است؟
shopping centre	مرکزخرید
centre of gravity	گرانیگاه
reception centre	مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
centre of gravity	مرکز ثقل
centre of mass	گرانیگاه
leisure centre	مرکزتفریحیورزشی
remand centre	بازداشتگاهموقت
left-of-centre	معتقدبهسوسیالیزم
health centre	مرکز سلامتی
garden centre	مکاندفنزباله
centre of mass	مرکز ثقل
detention centre	پذیرشهتل
centre mark	نقطهمرکزی
centre line	خطمرکزی
fluid centre	مرکز سیال
centre base	ستونمرکزی
centre back	نیمهعقب
cost centre	مرکز هزینه یابی
centre castle	پل فرماندهی
civic centre	میانگاه شهر
centre game	بازی مرکزی
civic centre	مرکز شهر
centre of activities	مرکز عملیات
surrending the centre	تفویض مرکز
centre pawns	پیادههای مرکزی شطرنج
centre of pressure	مرکز فشار
centre chief	مهاجممیانی
centre circle	دایرهمرکزی
centre console	میزفرمانمرکزی
centre lane	بیندوخط
centre Keelson	مرکزالوارکیل
centre hole	مرکزگودال
centre half	نیمهمیانی
off centre load	بار خارج از مرکز
centre forward	مرکز
centre flag	پرچموسطی
centre fielder	بازیکنمرکزی
centre field	مرکززمین
centre electrode	الکترودمرکزی
centre court	حیاطمیانی
centre plate	keel drop
profit and loss account	حساب سود و زیان
pre tax profit	سود قبل از پرداخت مالیات
I made a decent profit.	سود خوبی بر دم
falling rate of profit	نرخ نزولی سود
undistributed corporate profit	سود تقسیم نشده شرکتها
wage profit ratio	نسبت دستمزد به سود
Did you make any profit in this deal ?	آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
short run profit	سود در کوتاه مدت
retail centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
centre service line	خطسویسزنیمیانی
centre face-off circle	دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
centre back vent	پیلیپشت
principal centre of affairs	مرکز مهم امور
shopping centre [British]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
urban centre of a community	مرکز شهرک
retail centre [British]	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
centre holding variation	واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
centre of crest circle	مرکز خمیدگی
Can I drive to the centre of town?	آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
Which bus goes to the town centre?	کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
in the centre near the railway station	در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
What's the fare to city centre?	نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
centre of crest circle	مرکز انحنای ستیغ
centre counter defence	دفاع متقابل مرکزی
shopping centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British]	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
I made a lot of profit in the deal .	دراین معامله فایده زیادی بردم
retail shopping centre [British]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
runway centre line markings	خطوسطخیابان
retail shopping centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
He was spending money right,left and centre.	چپ وراست پول خرج می کرد
retail shopping centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com