Dictiornary-Farsi | profit-sharing | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 116 (6 milliseconds)

English	Persian
profit-sharing	سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
profit-sharing	مشارکت در سود
profit-sharing	تسهیم در سود
profit-sharing	سهم کارگران از سود


Other Matches

profit sharing	تسهیم در سود
profit sharing	سهم کارگران از سود
profit sharing	مشارکت در سود
profit sharing	سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
sharing	تقسیم
sharing	تسهیم
sharing	اشتراک
load sharing	شراکت در بارگذاری
sharing the market	تقسیم بازار
revenue sharing	سهیم در درامد
resource sharing	اشتراک گذاشتن منبع
resource sharing	اشتراک در منابع
time sharing	اشتراک وقت
resource sharing	اشتراک منبع
data sharing	اشتراک داده
time sharing	اشتراک زمانی
job sharing	تقسیمزمانییککار
power-sharing	روشحکومتیکهمردم درامورکشورشاندخالتچندانیندارند
cost sharing contract	قرارداد اشتراک در هزینه ها
she your profit with him	سودخودرابا اوتقسیم کنید
just profit	سود منصفانه
just profit	سود عادلانه
it did not profit me	فایدهای بمن نرساند
what will it profit you	چه سودی برای شما خواهدداشت
it did not profit me	مرا سودمند نبود
to his own profit	بفایده خودش
to profit from something	سود بردن از چیزی
profit	نفع
profit	سود بردن
profit	فایده
profit	منفعت
profit	عایدی داشتن
profit	فایده رساندن
profit	منفعت بردن
profit	فایده منفعت
profit	مزیت
profit	برتری
profit	سود بردن منفعت کردن
for-profit <adj.>	تجاری
for-profit <adj.>	تجارتی
for-profit <adj.>	بازرگانی
profit	سود
undivided profit	سود تقسیم نشده
profit centre	واحد دخل و خرج کننده
retained profit	سود تقسیم نشده
profit centre	قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
profit maximization	به حداکثر رسانیدن سود
profit motive	انگیزه سود
thoughtful of profit	سود
profit tax	مالیات بر سود
pure profit	سود خالص
reasonable profit	منفعت عقلایی
target profit	سود مورد نظر
taxable profit	سود مشمول مالیات
profit-taking	فروشسهام
profit-making	درآمدزائیکردن
accumulated profit	پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
non-profit-making	غیرانتفاعی
yearly profit	سود سالانه
What was your net profit?	خرج دررفته چقدر منفعت کردی ؟
to profit by the accasion	موقع را مغتنم شمردن
to make a profit	منفعت کردن
to make a profit	سود بردن
to profit by the accasion	از موقع استفاده کردن
thoughtful of profit	در فکر
target profit	سود مطلوب
profit margin	درصد سود از فروش خالص
contingent profit	سود اتفاقی
corporate profit	سود شرکت سهامی
distributed profit	سود تقسیم شده
make a profit	سود بردن
economic profit	سود اقتصادی
excess profit	سود اضافی
distributed profit	سود توزیع شده
gross profit	سود ناخالص
contingent profit	منفعت احتمالی
best profit point	best
profit margin	حاشیه سود
profit margins	درصد سود از فروش خالص
profit margins	حاشیه سود
accounting profit	سود حسابداری
accounting profit	سود از دیدگاه حسابداری
anticipated profit	سود مورد انتظار
best profit output	محصول در بیشترین مقدارسود
best profit output	profit best
best profit point	نقطه بیشترین مقدار سود
interest profit	عایدی حاصل از بهره
loss of profit	عدم النفع
operating profit	سود ناخالص
principal and profit	مایه و سود
profit and loss	حساب سود وزیان
profit and loss	سود و زیان
profit and loss a	حساب سودوزیان
profit cannibalism	افراط در تخفیف و ارزان فروشی
profit centre	مرکز سود
operating profit	سود عملیاتی
normal profit	سود عادی
net profit	سود ویژه
normal profit	سود متعارف
maximum profit	حداکثر سود
net profit	سود خالص
falling rate of profit	نرخ نزولی سود
profit and loss account	حساب سود و زیان
undistributed corporate profit	سود تقسیم نشده شرکتها
wage profit ratio	نسبت دستمزد به سود
short run profit	سود در کوتاه مدت
pre tax profit	سود قبل از پرداخت مالیات
I made a decent profit.	سود خوبی بر دم
Did you make any profit in this deal ?	آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
I made a lot of profit in the deal .	دراین معامله فایده زیادی بردم
I shall personally undertake tht you make a profit.	من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.	برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.