English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
English Persian
radio horizon افق رادیویی
Other Matches
d. of the horizon انحطاط افق
horizon افق
horizon خط افق
horizon وسعت
horizon فضا
below the horizon رتبه من از او پایین تر است
b. horizon طبقه ب که به لایه تمرکزمواد در پروفیل خاک معروف است
horizon کران
over the horizon از بالای افق
over the horizon بالای افق
horizon افق فکری بوسیله افق محدود کردن
bubble horizon افق نمایان از زیر ابر
planning horizon مدت برنامه ریزی
natural horizon horizon visible
soil horizon لایه خاک
time horizon افق زمانی
artificial horizon یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
artificial horizon افق مصنوعی
dip of the horizon 1 dip
bubble horizon ابرشکافدار
eluvial horizon طبقه خاک شسته شده
closure of horizon انتهای دورافق بستن دور افق
false horizon افق فاهری
celestial horizon افق نجومی
false horizon افق مصنوعی
planning horizon افق برنامه ریزی
sea horizon horizon visible
artificial horizon افق مجازی
apparent horizon افق حقیقی نقاط
apparent horizon افق فاهری
horizon shade طیفافقی
horizon mirror آینهافقی
closure of horizon بستن دور دایره
visible horizon افق مرئی
true horizon افق حقیقی عکس یا افق پرسپکتیوی عکس هوایی
celestial horizon افق سماوی
horizon system of coordinates دستگاه مختصات افقی
radio پیام رادیویی فرستادن
radio با رادیومخابره کردن
radio رادیو
a radio رادیو
radio بی سیم
radio با بی سیم مخابره کردن
radio رادیویی
radio dicipline انضباط مکالمه بی سیم
radio ferquency بسامد رادیویی
radio engineering مهندسی رادیو
radio control دستگاه کنترل بی سیم
radio astronomy اختر شناسی رادیویی
radio detection اکتشاف رادیویی
radio detection در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio engineering تکنیک رادیو
radio dicipline انضباط رادیویی
radio approach دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio beacon بیکن رادیویی
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio day یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio bearing زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio carpal زندی مچی
radio centeral مرکز بی سیم
radio beacon برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio compass قطبنمای رادیویی
radio control فرمان رادیویی
radio beacon انتن بی سیم
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio broadcasting پخش رادیویی
radio fix تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio wave موج رادیویی
radio waves امواج رادیویی
wired radio پخش با سیم
radio antenna آنتنرادیویی
radio mast بخشرادیو
radio section بخشرادیو
pirate radio خبرپراکنیغیرقانونی
radio-controlled وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
radio tube لامپ رادیو
radio telephony تلفن بیسیم
radio fix تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
radio set دستگاه رادیو
radio sextant سکستانت رادیویی
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio silence سکوت رادیویی
radio sonobuoy بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio star اختر رادیو
radio telegraphy تلگراف بیسیم
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
radio telescope رادیو تلسکوپ
auto radio گیرنده اتومبیل
radio telescope رادیوی نجومی
field radio بی سیم صحرایی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
main radio اطاق اصلی بی سیم ناو
radio source چشمه اخترواره
radio source چشمه شبه اختری
radio frequency فرکانس رادیویی
radio frequency فرکانس بالا
radio frequency قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
directional radio رادیوی جهت دار
auto radio رادیوی اتومبیل
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telescope تلسکوپ رادیویی
radio telescope رادیوتلسکوپ
radio telescopes رادیوی نجومی
radio telescopes رادیو تلسکوپ
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
radio telescopes رادیوتلسکوپ
radio telephone تلفن بی سیم
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone تلفن بی سیم
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones تلفن بی سیم
radio guard نگهبان بی سیم
radio altimeter ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio operator بی سیم چی
radio button دکمه رادیو
radio procedures روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio prospecting کشف معادن با رادیو
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio receiver گیرنده رادیویی
radio relay رادیو رله
radio relay رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio active رادیواکتیو
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radio operator متصدی بی سیم
radio interference پارازیت رادیویی
radio active دارای تشعشع اتمی
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio link پیوند رادیویی
radio match رویارویی رادیویی
radio navigation ناوبری رادیویی
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency choke چوک رادیو
radio direction finding جهت یابی بی سیم
radio position finding روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
radio frequency biasing بایاسینگ فرکانس بالا
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radio telephone transmitter فرستنده تلفن بیسیم
radio direction finding پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
radio call sign معرف رادیویی
radio data link ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
automobile radio equipment رادیوی اتومبیل
radio metal locator فلزیاب رادیویی
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
portable CD radio cassette recorder جایگاهCD
portable CD radio cassette recorder ضبطورادیو
personal radio cassette player رادیووضبطصوتشخصی
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
high frequency radio direction finding جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com