Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (2 milliseconds)
English
Persian
radio telescopes
رادیوی نجومی
radio telescopes
رادیو تلسکوپ
radio telescopes
تلسکوپ رادیویی
radio telescopes
رادیوتلسکوپ
Other Matches
telescopes
تلسکوپ
telescopes
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescopes
دوربین
telescopes
تلکسوپ تلسکوپ بکار بردن
telescopes
دوربین نجومی
radio
پیام رادیویی فرستادن
radio
بی سیم
radio
با بی سیم مخابره کردن
radio
با رادیومخابره کردن
radio
رادیویی
radio
رادیو
a radio
رادیو
radio day
یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio control
دستگاه کنترل بی سیم
radio control
فرمان رادیویی
radio deception
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio detection
اکتشاف رادیویی
radio detection
در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio dicipline
انضباط رادیویی
radio dicipline
انضباط مکالمه بی سیم
radio engineering
مهندسی رادیو
radio engineering
تکنیک رادیو
radio compass
قطبنمای رادیویی
radio centeral
مرکز بی سیم
radio approach
دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio astronomy
اختر شناسی رادیویی
radio beacon
بیکن رادیویی
radio beacon
انتن بی سیم
radio beacon
برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio bearing
زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio broadcasting
پخش رادیویی
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio button
دکمه رادیو
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
radio carpal
زندی مچی
radio approach
دستگاه تقرب رادیویی
radio ferquency
بسامد رادیویی
radio fix
تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio wave
موج رادیویی
radio waves
امواج رادیویی
wired radio
پخش با سیم
radio antenna
آنتنرادیویی
radio mast
بخشرادیو
radio section
بخشرادیو
pirate radio
خبرپراکنیغیرقانونی
radio-controlled
وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
to tune in TV
[radio]
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
radio tube
لامپ رادیو
radio fix
تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio frequencies
فرکانسهای رادیویی
radio set
دستگاه رادیو
radio sextant
سکستانت رادیویی
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
radio sheck
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio silence
سکوت رادیویی
radio sonobuoy
بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio star
اختر رادیو
radio telegraphy
تلگراف بیسیم
radio telephony
تلفن بیسیم
radio altimeter
ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
directional radio
رادیوی جهت دار
radio-telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone
تلفن بی سیم
radio telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio frequency
فرکانس رادیویی
radio telephone
تلفن بی سیم
radio guard
نگهبان بی سیم
radio guard
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio horizon
افق رادیویی
radio-telephones
تلفن بی سیم
radio frequency
قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio frequency
فرکانس بالا
field radio
بی سیم صحرایی
field radio
رادیوی قابل حمل صحرایی
auto radio
گیرنده اتومبیل
auto radio
رادیوی اتومبیل
main radio
اطاق اصلی بی سیم ناو
radio source
چشمه اخترواره
radio source
چشمه شبه اختری
radio-telephones
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio interference
پارازیت رادیویی
radio interference
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio alimeter
فرازیاب رادیویی
radio prospecting
کشف معادن با رادیو
radio range
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio telescope
رادیوی نجومی
radio receiver
گیرنده رادیویی
radio relay
رادیو رله
radio relay
رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio active
رادیواکتیو
radio active
دارای تشعشع اتمی
radio activity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio telescope
رادیو تلسکوپ
radio match
رویارویی رادیویی
radio navigation
ناوبری رادیویی
radio navigation
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio link
پیوند رادیویی
radio operator
متصدی بی سیم
radio operator
بی سیم چی
radio telescope
رادیوتلسکوپ
radio procedures
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio telescope
تلسکوپ رادیویی
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
automobile radio equipment
رادیوی اتومبیل
airborne radio relay
سیستم رادیو رله هوابرد
To turn on the light(radio, T. V).
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
radio metal locator
فلزیاب رادیویی
radio frequency interference
تداخل فرکانس رادیویی
radio direction finding
پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
radio frequency transformer
مبدل بسامد رادیویی
radio data link
ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
radio position finding
روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
radio call sign
معرف رادیویی
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radio frequency choke
چوک رادیو
radio frequency biasing
بایاسینگ فرکانس بالا
radio frequency amplifier
فزون ساز بسامد رادیویی
radio telephone transmitter
فرستنده تلفن بیسیم
radio direction finding
جهت یابی بی سیم
portable CD radio cassette recorder
جایگاهCD
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
tuned radio frequency receiver
رادیو با بسامد میزان شده
portable CD radio cassette recorder
ضبطورادیو
personal radio cassette player
رادیووضبطصوتشخصی
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com