Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
relief angle
زاویه ازاد
relief angle
زاویه خلاصی
Other Matches
relief
خلاص کردن
relief
کم کردن
relief
نقشه برداری عوارض زمین
by way of relief
برای تنوع
relief well
چاه بارشکن
relief well
چاه تخلیه
relief well
چاه فشارشکن
in relief
برجسته
in relief
بطور برجسته
out relief
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
relief
نقش یا گل برجسته
[این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
relief
شکل فاهری و پست و بلندی
relief
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
relief
رهایی
relief
اسودگی
relief
راحتی
relief
حجاری برجسته
relief
تسکین
relief
رفع نگرانی
relief
امداد
relief
کمک
relief
اعانه
relief
فراغت ازادی
relief
خط بر جسته
relief
تحفیف
relief
معافیت
relief
کاهش
relief
تسکینی
relief
جانشین
relief
گره گشایی جبران
relief
ترمیم اسایش خاطر
relief
تشفی
relief
برجسته کاری
debt relief
صرف نظر از بدهکاری
relief maps
نقشههای توپوگرافی نقشههای هندسی زمین
relief hole
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
relief map
نقشه برجسته نما
relief map
نقشه برجسته
relief interval
استراحت متناوب
relief in place
تعویض یکانها در محل
relief in place
تعویض در محل
relief fund
وجوه اعانه
debt relief
بخشش بدهکای
tax relief
کاهشمبلغمالیاتی
relief of sentry
عوض نگهبان
to bring out in relief
برجسته یا روشن کردن
terrain relief
شکل فاهری زمین
stucco relief
گچبریهای برجسته
to stand out in relief
برجسته یا روشن بودن
work relief
استراحت توام با کار
relief valve
شیر خلاص
relief valve
شیر فشارشکن
shaded relief
عوارض مشخص یا بسیارناهموار
relief valve
شیر اطمینان
relief time
زمان استراحت
relief printing
چاپگربرجسته
terrain relief
پستی وبلندی زمین
relief emboss
نقشه برجسته
relief emboss
برجسته
bas relief
نقش کم برجسته
bas relief
برجسته کوتاه
narrative relief
نقش برجسته روایتی
narrative relief
نقش برجسته توصیفی
basso relief
برجسته کوتاه
low relief
نقش نیم برجسته
high relief
نقش تمام برجسته
mezzo relief
نیم برجسته
half relief
نیم برجسته
emergency relief
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
emergency relief
رهایی از بلایا
eleemosinary relief
دستگیری خیر خواهانه یامجانی
bas-relief
برجسته کوتاه
bas-relief
نقش کم برجسته
outdoor relief
اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
relief commander
گروهبان پاسدار یا پاسبخش
bas-relief
برجسته کاری
refugee relief
کمک به پناهندگان و فراریان ازمنطقه جنگی
high relief
برجستگی زیاد
refugee relief
نجات پناهندگان
relief
[from pain]
تسکین
[درد]
relief
[from pain]
کاهش درد
pauper relief
بینوایان
high relief
نقوش برجسته
pauper relief
اعانه
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
air relief valve
دریچههوا
prossure relief valve
شیر خلاص فشار
discomfort relief ratio
بهر راحتی- ناراحتی
pressure-relief valve
دریچهتخلیهفشار
air relief cock
مجرای تهویه
pressure relief valve
دریچهتخلیهفشار
right angle
راستگوشه
angle t
زاویه راسی بین خط دیدبان و خط هدف
angle
باقلاب ماهی گرفتن
angle
دام گستردن دسیسه کردن
angle
قلاب ماهیگیری
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle
تیزی یا گوشه هر چیزی
have an angle
بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
angle
ماهیگیری
angle
زاویه
right angle
زاویه قائمه
angle
قلاب ماهی گیری
angle
گوشه
angle
کنج
angle t
زاویه تی
landing angle
زاویه فرود
lead angle
زاویه سبقت
lead angle
زاویه پیش افتادگی
nose angle
زاویه نوک
launching angle
زاویه پرتاب
oblique angle
زاویه تند
lead angle
زاویه پیشگیری هدف
miter angle
زاویه فارسی
lip angle
زاویه مخروطی
loss angle
زاویه گمگشت
low angle
مسیر تراشنده
minute of angle
فاصله یک اینچی روی صفحه هدف
loss angle
زاویه اتلاف
low angle
مسیر کشیده
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
lead angle
زاویه پیش فاز
internal angle
زاویه ی داخلی
included angle
زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
flap angle
زاویه فلپ
facial angle
زاویه دیدfascia
facial angle
زاویه چهره
exterior angle
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
entering angle
زاویه ورودی زاویه دخول
entering angle
زاویه ورود
drift angle
زاویه انحراف مسیر
electrical angle
زاویه الکتریکی
dropping angle
زاویه رهایی بمب
dropping angle
زاویه پرتاب بمب
drift angle
زاویه سوق
flare angle
زاویه گسترش یا گشادگی
fusion angle
زاویه فوزیون
incidence angle
زاویه تابش
impedance angle
زاویه فازی
hour angle
زاویه ساعتی خورشید
hour angle
زاویه ساعتی
hour angle
زاویه نصف النهارجغرافیایی
angle socket
سرپیچ عمودی
high angle
تیر قائم
helix angle
زاویه مارپیچ
half angle
نیمساز
gyro angle
زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
gyro angle
سمت پرتاب اژدر
drift angle
زاویه انحراف از سمت حرکت
tilt angle
زاویه انحراف
round angle
زاویه 063 درجه
visual angle
زاویه دید
web angle
جفت نبشی تیر
wind angle
زاویه باد
working angle
زاویه موثر
zero angle cut
برش با زاویه صفر
salient angle
زاویهبرجسته
angle-capital
سرستون گوشه ای
angle-fillet
[ابزار مغزی برای پوشاندن درزهای داخلی]
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
angle-modillion
دستک زیر قرنیز
seat angle
نبشی نشیمن
viewing angle
زاویه دید
sidereal angle
زاویه نجومی
the vertex of an angle
راس زاویه :تارک گوشه
tilt angle
زاویه تمایل به طرفین
torsional angle
زاویه پیچشی
target angle
زاویه هدف
vectorical angle
زاویه برداری
straight angle
زاویه 081 درجه
spherical angle
زاویه مرکزی
solid angle
زاویه فضایی
solid angle
زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
soild angle
زاویه فضایی
slope angle
زاویه شیب
slew angle
زاویه غیرقائمه
angle-post
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
angle-roll
ابزار گرد
angle-round
نبش گرد
plane angle
زاویه مستوی
phase angle
زاویه احتلاف فاز
phase angle
زاویه فاز
parallactic angle
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
overlap angle
زاویه همپوشی
outer angle
سوک
outer angle
کنج بنا
position angle
زاویه ارتفاع جسم
orienting angle
زاویه توجیه
obtuse angle
گوشه باز
obtuse angle
زاویه منفرجه
polar angle
زاویه قطبی
position angle
زاویه تراز
prediction angle
زاویه سبقت
angle-shaft
[ستون تزئینی در گوشه خارجی ساختمان]
angle-stone
سنگ نبش
angle-tie
مهار قطری
angle-tie
مهار گوشه
angle-volute
[طومار پیچیده شده در گوشه سرستون یونی و کرنتی]
equal angle
آهن نبشی
interlan angle
زاویه داخلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com