English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
rock wash پوشش سنگی
Other Matches
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
to do the dishes [to wash up] [to give dishes a rinse] [to wash the dishes] شستن [تمییز کردن] ظرف
wish wash سخن بی معنی
wash out شکست مردود
wash out زیان
wash out ضرر
wash out محو کردن شستشو
wash out ازبین بردن
wash out از پا دراوردن
wash out اب بردگی
wash out ابرو
wash out شیار ابرو
wash up دست و رو شستن
wash up از پاافتادن
wish wash مشروب ابکی اب زیپو
wish wash حرف بی ربط و پوچ
Go and wash yourself برو دست ورویت رابشور
do not wash نشورید
wash out کثافات را پاک کردن
wash out شستشو کردن
wash in پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
wash حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
wash موج زایشی
wash غسل رختشویی
wash شستشو
wash پاک کردن
wash شستشو دادن
wash شستن
wash off با شستشو پاک کردن
wash اب دادن شستشو
to wash up شستن
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
to wash up پاک کردن
to wash down ابکی کردن
to wash down رقیق کردن
wash away با شستشو پاک کردن
rock-like صخرهمانند
the rock جبل الطارق
rock صخره
rock تکان نوسانی دادن
rock جنبیدن
rock جنباندن نوسان کردن
rock جنباندن
rock سنگ
rock تخته سنگ یا صخره
rock جنبش
rock تکان
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock تکان دادن
rock خاره
rock سنگ خاره صخره
wash PROM پاک کردن داده از PROM
wet wash رخت شو
wet wash لباسشو
stack wash تخلیه هوا به علت فشار گازدودکش ناو
we sent the linen to the wash رختهای شستنی رابرختشویخانه فرستادیم
wash your hands دستهای خود را بشویید
rain wash فرسایش ناشی از ریزش باران
wash tub تغار رختشویی
wash out valve شیر تخلیه رسوبات در مخزن
back wash عقب زدن اب
wash linen کهنه فرفشویی
wash boiler دیگ رختشویی
wash ball صابون دستشویی
chemical wash کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
wash and wear بشور و بپوش
wash board تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
wash bottle بطری شستشوی
to wash offŠout or away باشستش بردن یاپاک کردن
wash bottle اب فشان
wash drawing ابرنگ سیاه
wash heat گرمای جوش
wash board تخته رختشویی
wash house رختهای شستنی
slope wash شیب شست
wash oil روغن شستشو
wash basin دستشوئی
back wash حرکت اب در نتیجه پارو زدن
To have a wash and brush up. سروصورت راشستن (وآرایش دادن )
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
To wash ones hands of somebody (something). دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
Does this material wash well? آیا این جنس قابلیت شستشودارد؟
antique wash دواشور کردن فرش جهت کهنه و قدیمی جلوه دادن آن
eye wash داروی چشم
Is there a car wash? آیا اینجا کارواش هست؟
Is there a car wash? آیا اینجا ماشینشویی هست؟
dry wash خشک شویی کردن
to let music wash over somebody به موسیقی متن گوش دادن [اصطلاح روزمره]
dish wash ابی که دران فرف شسته باشند
black wash رنگ سیاه
black wash نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
wash leather جیر
it wont wash اگرانرابشویندرنگش میرود
lime wash دوغاب اهک
wash tower فیلهشستشو
pig's wash گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
pig's wash بسباب
dry wash خشک شویی
pig's wash اشغال
pig's wash گنداب
car wash محلشستشویماشین
wash house رختشوی خانه
mere wash اب زیپو
wash one's hands of <idiom> ترک کردن
back wash فشار عقب اب
to rock the boat <idiom> گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
rock basin حوضهرودصخراهای
rock step پایهصخرهای
rock-hard بینهایتسخت
rock the boat <idiom> واژگون کردن
as steady as a rock <idiom> مثل کوه [استوار و ثابت]
rock-climbing صخرهنوردی
It is as hard as rock. مثل سنگ سفت است
rock-climber صخرهنورد
rock pool استخرکوچک
To stand like rock . مانند کوه ایستادن
As firm as a rock . به محکمی آهن ( سنگ )
impervious rock تختهسنگغیرقابلنفوذ
rock music موسیقیRock
rock candy نبات
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock rubble ریزش سنگ
hand placed rock سنگفرش فکافته
rock flint سنگ اتشزنه سیاه
igneous rock سنگ اذرین
igneous rock سنگ خروجی
igneous rock سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
layer of rock لایه سنگی
layer of rock طبقه سنگی
mantle rock سنگپوش
phosphate rock سنگ فسفات
rock facing سنگریز حفافتی
rock bound خاره بست
rock bound سنگ بست
rock bound محاط بصخره
rock bound دیریاب
rock bound دشوار
rock brake بسفایج معمولی
fall of rock ریزش سنگ
eruptive rock سنگ بیرون ریخته
rock'n'roll رقص راک اندرول
rock'n'roll رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll رقص راک اندرول
rock and roll رقص بحنبان وبچرخان
rock salt نمک سنگی
rock garden باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
almond rock گزبادامی
bed rock سنگ کف
bed rock سنگ مادر
bituminous rock سنگ قیری
broken rock صخره
cap rock پوش سنگ
crystalline rock سنگ بلوری
detrital rock سنگ اواری
rock cork پنبه کوهی
eruptive rock سنگ خروجی
rock candy تبرزد
volcanic rock سنگ خروجی
rock flour ارده سنگ
rock goat بزکوهی
to stumble against a rock گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
rock hewn از کوه کنده شده
rock oil نفت
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock pigeon کبوتر کوهی
rock goat مرال
rock work دیوار کوه نما
rock pitons انواع میخهای سنگ نوردی
rock scorpion کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
rock work کوه مصنوعی
rock work خاره یا صخره مصنوعی
rock toe سنگچین پایاب
rock flour سنگارد
to rock to sleep جنباندن
rock crystal سنگ بلور
rock dove کبوتر کوهی
vitreous rock سنگ شیشه نما
rock drill مته سنگ شکن
under szturated rock سنگ زیر اشباع
rock sucker مارماهی دریایی
to rock to sleep خواب کردن
rock dyke سنگریز
rock fill سنگریز
rock erosion از بین رفتن سنگ در اثرخراش
rock fever حصبه جبل الطارق
rock wool پشم کوهی
wash deck hose لوله شستشوی پل ناو
wash hand stand دستشویی
this soup is mere wash اب زیپواست
wash hand stand روشوری
this soup is mere wash این سوپ خیلی رقیق است
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
hand wash basin چاهک دستشویی
zone of rock fracture ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
rock fill dam سد سنگی
natural rock asphalt سنگ قیر
to hit rock bottom از نظر روحی خرد شدن
zone of rock flowage منطقه سنگهای روان
rock fill dam سد سنگریز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com