Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
rough or foul copy
چرک نویس
Other Matches
foul copy
چرک نویس
foul copy
مسوده
rough
دست مالی کردن
rough
سخت
rough d.
الماس بی تراش
rough
پست و بلند
rough
ناصاف
rough
بهم زدن
rough
دشوار
rough
زمخت کردن
rough up
<idiom>
حمله وصدمه جسمانی
rough
زمخت ناهموار
rough
<adj.>
پر دست انداز
rough
درشت
rough
خشن
to rough it
بسختی تن دردادن
to rough it
سخت گذراندن
rough
درشت ناهموار
rough
زبر
rough
ناهنجار
rough breathing
نام این نشان
ti is true in the rough
بطورکلی درست است
i saw the report in the rough
من پیش نویس این گزارش رادیدم
it is rough on the inside
از تو زبر است
it is rough on the inside
توی ان زبراست
over rough and smooth
در زمین ناهموار وهموار در پستی وبلندی
rough footed
دارای پاهای پردار
rough boundary
جدار زبر
cut up rough
داد و بیداد راه انداختن
cut up rough
متغیر شدن
to have a rough time
بد گذراندن
rough hewn
ناصاف
rough hewn
طرح شده زمخت
rough hewn
درشت
rough hewn
نتراشیده ونخراشیده
rough-hewn
طرح شده زمخت
rough-hewn
درشت
rough-hewn
نتراشیده ونخراشیده
rough country
تپه ماهور
rough-hewn
ناصاف
rough breathing
که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند
rough cast
اندوده به شن واهک
rough rider
سوارکاریکه میتوانداسبهای سوغانی نشده راسوارشود
rough sea
دریای خراب
rough spoken
درشت سخن
rough spoken
شدیداللحن
rough surface
رویه زبر
rough usage
دست مالی
rough waller
چینه کش
rough wrought
اجمالادرست شده
rough wrought
طرح شده تنهادرمراحل نخستین درست شده
the rough and the smooth
اسایش وسختی
to cut up rough
کینه جویی یا کج خویی کردن
very rough sea
sea heavy
We had a very rough time.
نه ما خیلی سخت گذشت
rough and ready
<idiom>
زبروخشن ولی موثر
rough and tumble
<idiom>
با خشونت تمام جنگیدن
rough rice
شلتوک
rough log
دفترچه وقایع ناو
rough legged
دارای پاهای پردار مودرچهارقلم
rough cast
گل مال شده
rough cast
اجمالادرست شده ناقص
rough cast
ناتمام
rough coat
نخستین اندود
rough coating
اندوده به شن واهک
rough coating
گل مال شده
rough coating
اجمالا درست شده ناقص
rough coating
ناتمام
rough country
سرزمین ناهموار
rough draw
طرح کردن
rough draw
سر دستی طرح کردن
rough estimate
براورد تقریبی
rough hew
ناصاف بریدن
rough hew
درشت بریدن طرح کردن
rough hew
قالب کردن
rough guess
<idiom>
تخمین تقریبی
rough and tumble
شلم شوربا
rough and tumble
بی نظم و ترتیب
rough and tumble
بیقاعده
rough and ready
خشن
rough and ready
سریع العمل
A rough (crude)estimate.
حساب سر انگشتی
rough cast glass
شیشه خام
rough handling of a thing
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
He is a bully . he is a rough guy .
آدم گردن کلفتی است
to rough a horse's shoes
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
Harsh ( rough) manners .
رفتار خشک وخشن
copy
رونوشت
copy
جلد
copy
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy
کپیه
copy
نسخه
copy
کپی
copy
نمونه ساختن
copy
استنساخ کردن
copy
رونویس کردن
copy
سواد
copy
نمونه
copy
بدل سازی کردن
copy
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy
نگهبان مخابراتی
copy
کپیه کردن رونویسی کردن
copy
نسخه برداری
copy
کپی برداری
copy
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
to copy
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
foul
گل و لای گرفتن
foul
رسوب کردن
foul
رسوب
foul
گیر کردن
foul
گیرکردن نارو زدن
foul
بهم خوردن
foul out
اخراج
foul
معیوب
foul
غلط
foul
خطا
foul
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul
پلید
foul
ناپاک
foul
جرزنی
foul
چرک شدن
foul-up
خیطی
foul
حیله
foul
خلاف طوفانی
foul
نادرست
foul-up
افتضاح
foul
نخ ماهیگیری اشفته
foul
ملعون غلط
foul-up
درهم و برهمی
foul-up
درهم گوریدگی
foul-up
ندانمکاری
foul
شنیع
foul
ناپاک کردن
foul
بازی بیقاعده
foul
گوریده کردن
foul
لکه دارکردن
foul up
<idiom>
با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
be a carbon copy
<idiom>
دقیقا مثل دیگری بودن
true copy
رونوشت مطابق با اصل
She is a bit too copy .
خیلی ناز دارد ( ناز میکند )
copy quantity
مقدارکپی
soft copy
نسخه غیر ملموس
The painting is only a copy.
این نقاشی فقط کپی
[از اصل]
است.
pirate copy
نسخه سرقت شده
pirate copy
نسخه غیر قانونی چاپ شده
back copy
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
tape copy
پیام نوار شده
straightforward copy
کپیه عین اصل
copy milling
الگوتراشی
cheap copy
بدل قلابی
copy for private use
نسخه برای استفاده شخصی
soft copy
نسخه غیر چاپی
examined copy
نسخه بررسی شده
certified copy
رونوشت گواهی رسمی شده
dead copy
اخبارچیده شده
cetified copy
سواد مصدق
cetified copy
رونوشت مصدق
certified copy
رونوشت مصدق
certified copy
سواد مصدق
backup copy
کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
backup copy
نسخه پشتیبان
copy protect
یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
authorization to copy
اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
attested copy
رو نوشت مصدق
abdominos'copy
شکم بینی
copy book
دفتر کپیه
copy editing
ویرایش کپی
copy protection
حفافت دربرابر کپی
exact copy
رونوشت عین
copy protection
محافظت از کپی
copy protection
جلوگیری از اعمال کپی
copy protect
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
copy plot
تکثیر از روی نسخه اصلی
copy machining
الگوتراشی
dead copy
اخبارکهنه
copy holder
گیره کاغذ
copy fitting
مطابقت کپی
fair copy
نسخه درست
make a copy of
رونوشت برداشتن
carbon copy
رونوشت
make a copy of
سواد برداشت
carbon copy
ورق کاربن
carbon copy
رونوشت کاربنی
office copy
رونوشت مصدق
tape copy
پیام ضبط شده روی نوارضبط
carbon copy
کپی نسخه غیراصل
hard copy
نسخه ملموس خروجی چاپی
hard copy
نسخه چاپی
presentation copy
نسخه قدیمی
foul-ups
درهم گوریدگی
foul-ups
درهم و برهمی
foul-ups
ندانمکاری
use foul language
فحاشی کردن
foul play
قتل ادم کشی
foul anchor
لنگر تاب خورده
foul play
حقه
backcourt foul
خطای شخصی
foul play
کار نادرست
foul-ups
خیطی
foul mouthed
بدزبان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com