English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (1 milliseconds)
English Persian
saved نجارت دادن
saved رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saved اندوختن
saved پس انداز کردن
saved فقط بجز
saved بجزاینکه
saved نگهداشتن
saved حفظ کردن
saved نجات دادن پس انداز کردن
saved صرفه جویی کردن
saved نجات دروازه
saved امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saved محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره کردن
Other Matches
ap.saved is a p gained یک دینار پس انداز در حکم یک دنیا درامد است
A penny saved is a penny earned.. <proverb> یک شاهى پس اندار یک شاهى در آمد است .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com