Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (2 milliseconds)
English
Persian
shock hazard
خطر تماس
Other Matches
by hazard
<adv.>
تصادفا
hazard
ناراحتی
hazard
ضرر
hazard
زیان
at all hazard
هرچه بادا باد
at all hazard
با هر گونه مخاطره
hazard
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazard
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
hazard
غرر
by hazard
<adv.>
اتفاقا
hazard
بخطر انداختن
by hazard
<adv.>
تصادفی
by hazard
<adv.>
برحسب اتفاق
by hazard
<adv.>
بطور اتفاقی
by hazard
<adv.>
بطور تصادف
hazard
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazard
مخاطره
hazard
قمار
hazard
خطر
hazard
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
occupational hazard
سانحه شغلی
occupational hazard
صدمه شغلی
hazard signs
علائم خطر
potential hazard
خطر بالقوه
electrical hazard
خطرصاعقه
white hazard
به کیسه انداختن گوی سفیدبیلیارد
water hazard
مانع ابی در مسیر گوی گلف
to run the hazard
خودرادرمعرض مخاطره قراردادن
safety hazard
مخاطره ایمنی
radiation hazard
گزند تابش
explosion hazard
خطر انفجار
hazard signs
علایم خطر
hazard signs
علایم امکان تولیدخطر
to run the hazard
بچیزی تن دردادن
lateral water hazard
مانع برکهای به موازات مسیر گوی گلف
Pay attention to the house rules
[hazard statements]
.
توجه بکنید به قواعد جایگاه
[اظهارات خطر]
.
shock
صدمه ضربت
shock
تصادم
shock
تکان
shock
ضربه
shock
صدمه
shock
تکان دادن
shock
هول
shock
دچارهراس سخت شدن
shock
ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shock
تکان سخت خوردن
shock
خرمن کردن
shock
توده کردن
shock
توده
shock
تشنج سخت
shock
ضربت سخت
shock
تصادم تلاطم
shock
لطمه
shock
هراس ناگهانی
shock
ترساندن
shock
شوک
shock
حمله عصبی
shock
خرمن
shock
هول وهراس پیدا کردن
shock
ضربه تکان
shock
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock
حمله غافلگیرانه
shock
ضربت
shock
سراسیمه کردن
shock troops
یکان ضربت
shock headed
انبوه گیسو دارای موی فراوان
shock troops
واحد مخصوص حمله غافلگیرانه
thermal shock
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
shock absorbers
ضربه پذیر
shock head
دارای موی فراوان
shock troops
گروه حمله
shock inducer
دستگاه ضربه زن
shock point
نقطه ایجاد زلزله
shock proof
ضد ضربه
shock head
انبوه گیسو
shock front
جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
shock concrete
بتن ضرب دیده
shock concrete
بتن ضربهای
shock troops
گروه تهاجمی
shock action
عمل شوک
to sustain a shock
تکان خوردن ونیفتادن
shock absorber
کمک فنر
shock absorber
ضربه پذیر
shock absorber
ضربه گیر
shock tactics
انجام کاریباسرعتوباخشونت
culture shock
ضربهی فرهنگی
shock action
عمل غافلگیری
culture shock
کوبهی فرهنگی
shock absorbers
تکانگیر
shock absorbers
کمک فنر
to sustain a shock
ضربت خوردن وپایداری کردن
shock absorber
تکانگیر
shock action
غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
color shock
ضربه رنگ
shell-shock
روان رنجوری جنگ
shock therapy
درمان با ضربه برقی
shock waves
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
electric shock
شوک الکتریکی
electric shock
ضربه برقی
shock waves
موج ضربهای
shock waves
موج ضربه
shock waves
موج ضربت
shock wave
موج ضربهای
shock wave
موج ضربه
shock wave
موج ضربت
condensation shock
چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
shock wave
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
electroconvulsive shock
ضربه برقی تشنج اور
shock absorbers
ضربه گیر
shock excitation
تحریک ضربهای
shell-shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
future shock
اضطراب دگرگونی
shell shock
روان رنجوری جنگ
shell shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
hydraulic shock absorber
کمک فنر هیدرولیکی
oblique shock wave
موج ضربهای مایل
normal shock wave
موج ضربهای عمود
insulin shock therapy
درمان با ضربه انسولین
hydraulic shock absorber
ضربه گیر روغنی
hydraulic shock absorber
ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
detached shock wave
موج ضربهای منفصل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com