English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
social programs برنامههای اجتماعی
Other Matches
programs دستور
programs برنامه ریزی کردن
programs مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
programs برنامه دادن برنامه ریختن
programs مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
programs نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs برنامه دستور
programs نقشه
programs روش کار پروگرام
programs دستور کار
programs برنامه تهیه کردن
programs برنامه دارکردن
programs برنامه نوشتن
programs برنامه
suite of programs 1-گروه برنامه هایی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند. 2-تعداد برنامههای یک کار مشخص
control programs برنامههای کنترلی
conservation programs برنامههای حفافت منابع
support programs برنامههای پشتیبانی
welfare programs برنامههای رفاهی
utility programs برنامههای سودمند
system programs برنامههای سیستم
application programs برنامههای کاربردی
medical programs برنامههای پزشکی
national programs برنامههای ملی
Programs menu زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
data management programs برنامههای مدیریت داده ها
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs). باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
social changes تغییرات اجتماعی
social need نیاز اجتماعی
social self خود اجتماعی
social will اراده اجتماعی
social تفریحی
social جمعیت دوست
social معاشرتی
social گروه دوست
social اجتماعی
social وابسته بجامعه
social دسته جمعی
social انسی
social planning برنامه ریزی اجتماعی
social phobia جمع هراسی
social phenomenon پدیده اجتماعی
social perception ادراک اجتماعی
social peace ارامش اجتماعی
social pathology اسیب شناسی اجتماعی
social policy سیاست اجتماعی
social power قدرت اجتماعی
social pressure فشار اجتماعی
social intelligence هوش اجتماعی
social psychiatry روانپزشکی اجتماعی
social integration یکپارچگی اجتماعی
social psychology روانشناسی اجتماعی
social reinforcement تقویت اجتماعی
social outlays مخارج اجتماعی
social organization سازمان اجتماعی
social norm هنجار اجتماعی
social mobility تحرک اجتماعی
social maturity بلوغ اجتماعی
social minded در فکر جامعه
social minded دارای افکاراجتماعی
social minded دارای عقیده سوسیالیستی اجتماعی
social milieu محیط اجتماعی
social medicine پزشکی اجتماعی
social maladjustment ناسازگاری اجتماعی
social motive انگیزه اجتماعی
social learning یادگیری اجتماعی
social lag پس افتادگی اجتماعی
social investment سرمایه گذاری اجتماعی
social neurosis روان رنجوری اجتماعی
social interaction کنش متقابل اجتماعی
social relations روابط اجتماعی
social role نقش اجتماعی
social welfare تعاون عمومی وحمایت از بینوایان
social welfare رفاه اجتماعی
the social evil جنده بازی
social worker مددکار اجتماعی
social worker همزی پایمرد
social worker کارگزار اجتماعی
social workers مددکار اجتماعی
social workers همزی پایمرد
social workers کارگزار اجتماعی
social democracy عدالتاجتماعی
social drinking نوشیدندستجمعیمشروباتالکلی
social life زندگی اجتماعی
social order سازمانوساختاراجتماعی
social scientist کارشناسعلوم اجتماعی
social skills مهارتهایاجتماعی
social spending هزینه هایسرویسهایرفاهاجتماعی
social welfare موسسه رفاه اجتماعی
social wealth ثروت اجتماعی
social secretary رئیس دفتر
social selection انتخاب اجتماعی
social service خدمات اجتماعی
social service موسسه تعاون اجتماعی
social situation موقعیت اجتماعی
social status پایگاه اجتماعی
social status موقعیت اجتماعی
social stratification لایه بندی اجتماعی
social strcture ساخت اجتماعی
social surplus مازاد اجتماعی
social system نظام اجتماعی
social theory نظریه اجتماعی
social therapy درمان اجتماعی
social transmission انتقال اجتماعی
social type سنخ اجتماعی
social self-concept خودپنداری اجتماعی
social climbers جاه طلب
politico social سیاسی اجتماعی
social acceptance پذیرش اجتماعی
social action اقدام اجتماعی
social adaptiveness انطباق اجتماعی
social adjustment سازگاری اجتماعی
social anomie بی هنجاری اجتماعی
social approval تایید اجتماعی
social attitude نگرش اجتماعی
social audit ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
social behavior رفتار اجتماعی
social benefit نفع اجتماعی
social benefit منفعت اجتماعی
social capital سرمایه اجتماعی
social class طبقه اجتماعی
politico social سیاسی و اجتماعی
social consciousness هشیاری اجتماعی
social climber جاه طلب
social engineering مهندسی اجتماعی
social democrat سوسیال دمکرات
social democrats سوسیال دمکرات
social services خدمات اجتماعی
social studies مطالعات اجتماعی
anti social ضد اجتماعی
anti-social ضد اجتماعی
social science علم الاجتماع
social science جامعه شناسی
social science علوم اجتماعی
social sciences علوم اجتماعی
social security بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
social security تامین اجتماعی
social work خدمات اجتماعی
social work مددکاری اجتماعی
social contract قرار داد اجتماعی
social contract قرارداد اجتماعی
social insurance بیمه اجتماعی
social fission شکافت اجتماعی
social exchange تبادل اجتماعی
social evolution تکامل اجتماعی
social elimination طرد اجتماعی
social effects سودهای اجتماعی
social facilitation تسهیل اجتماعی
social dynamics پویش شناسی اجتماعی
social drive سائق اجتماعی
social distance فاصله اجتماعی
social good کالاهای اجتماعی
social good کالاهای عمومی
social institution نهاد اجتماعی
social instinct غریزه اجتماعی
social inhibition بازداری اجتماعی
social influence نفوذ اجتماعی
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
social immobility بی تحرکی اجتماعی
social hygiene بهداشت اجتماعی
social health بهداشت اجتماعی
social habit عادت اجتماعی
social disparity نابرابری اجتماعی
social disintegration فروپاشی اجتماعی
social disease بیماریهای مقاربتی بیماریهای شایع در اجتماع
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social credit تصادی معرفی شده است
social control کنترل اجتماعی
social cost هزینه اجتماعی
social decrement کاهش ناشی از کار جمعی
social desirability جامعه پسندی
social development توسعه اجتماعی
to have social security coverage بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
social security tax مالیات سیستم تامین اجتماعی
social security program برنامه تامین اجتماعی
to be covered by social security بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
social security organization سازمان تامین اجتماعی
social security contributions پرداختی بابت تامین اجتماعی
social security benefits منافع تامین اجتماعی
social rate of return نرخ بازده اجتماعی
social insurance fund صندوق بیمههای اجتماعی
Cultural ( social ) contacts. تماسهای قرهنگی ( اجتماعی )
From a social standpoint ( viewpoint ) . ازنقطه نظر اجتماعی
social security wealth ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
horizontal social mobility تحرک افقی اجتماعی
social security act قانون تامین اجتماعی
economic and social council به نیابت از طرف مجمع عمومی است
social welfare function تابع رفاه اجتماعی
social welfare program برنامه رفاه اجتماعی
psychiatric social work مددکاری روانی
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
social security system نظام تامین اجتماعی
social breakdown syndrome نشانگان فروپاشی اجتماعی
social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی
social discount rate نرخ تنزیل اجتماعی
social democratic parties حزب سوسیال دمکرات
social democratic party حزب سوسیال دمکرات
He sought, if without much success, a social policy. او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
bogardus social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com