English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
square wave موج چهار گوش
square wave موج مربعی
square wave موج مربع
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
Other Matches
square مرتب کردن کلاه
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
try square گونیای فلزی
three square دارای سه ضلع مساوی
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
out of square کج
on the square بانصاف
all square مساوی
square one <idiom> درآغاز
square away <idiom> برنامه ریزی کردن
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
square جوردراوردن
square چهار گوش
square گونیا
square مساوی
square به یک طرف میله وعمود به ان
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square خانه شطرنج
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
square واریز کردن
on the square بدرستی
on the square بدون کجی
mean square یک مربع حسابی
four-square صریح
four-square محکم
four-square قرص
four-square پابرجا
four-square استوار
four-square پراراده
four-square به طور صریح
four-square با صراحت
four-square رک
four-square مصمم
four-square بیرودربایستی
four-square کاملا مربع
four-square صادق
by the square بدقت
by the square درست
by the square مطابق نمونه
four-square چهار گوشهی کامل
four-square چهارگوش
four-square رک و راست
four-square بیشیله پیله
four-square راستگو
four-square مصممانه
square وفق دادن
square بتوان دوم بردن مجذور کردن
square گوشه دار
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
t square خطکش چلیپایی
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
square مربع
square چارگوش
three square بشکل مثلث
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
square مربع توان دوم
square مجذور
square جذر میدان
square منصف
square منظم حسابی
square عادلانه
square برابر
square چهارگوش کردن مربع کردن
square راست حسینی
square stone سنگ بادبر
square toed دارای پنجه مربع
square toed قدیمی مسلک
square shouldered دارای شانه پهن
square shouldered چهارشانه
square shooter باشرف
square shooter ادم درستگار
square pyramid هرم مربع القاعده
word square جدول کلمات متقاطع
weak square نقطه ضعف
word square acrostic
magic square چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
t mitre the square گوشه نودزینه را نیم کردن
steel square گونیای فولادی
flight square خانه فرار شطرنج
square toed امل
three square file سوهان سه گوش
to play square راست وحسینی بازی کردن
square wood چارتراش کردن الوار
square wood بریدن الوار
t mitre the square گونیا را فارسی کردن
square toed متروکه
black square خانهسیاه
weak square حفره سوراخ
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square lattice شبکه مربعی
square knot گره مربع
square knot گره مربر
square ball پاس عرضی
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square knot گره مرکب از دونیم کره
square dance رقص محلی امریکا
square dance رقص چوبی
square dome چهار طاقی
square foot فوت مربع
square matrix ماتریس مربع
square matrix ماتریس مربعی
weak square خانه ضعیف شطرنج
square rigger نوعی کشتی بادی
square potential well چاه مربعی پتانسیل
mean square deviation اختلاف
mean square deviation مغایرت
mean square deviation میزان انحراف متداول
miter square گونیا
square planar مسطح مربعی
square mil میل مربع
square metre متر مربع
square means second p مجذوریعنی توان دوم
square inch اینچ مربع
square root ریشه دوم
bevel square گونیا
The Ferdowsi Square . میدان فردوسی
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
I cannot square it with my conscience to ... من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
hollow square [گچ بری هرمی رومی]
square bracket قلاب
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
square deals باشرف بودن رک وراست
square deals تقلب نکردن
square deal باشرف بودن رک وراست
betwixt square گونیا
square number مربع کامل [ریاضی]
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
to be back to square one <idiom> دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
square brackets قلابهای گوشه دار
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
back square گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
fair and square <idiom> راست وبی پرده
square roots ریشه دوم
square roots جذر
square deal تقلب نکردن
chi square مربع خی
set square گونیا
square trowel مالهچهاگوش
square sail بادبانچهاگوش
square root of جذرعددی
square bracket براکت
white square خانهسفید
square neck یقهچهاگوش
square move حرکت
carpenters try square گونیای درودگری
square bracket کروشه
square flag پرچممربع
square root جذر
color square مربع رنگ نما
square bet شرطچهارگوش
square meal غذایمقوی
bevelled edge square زاویه حاده
chi square test ازمون "چی دو "
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
ounce per inch square اونس اینچ مربع
square-headed tip سرچهاگوش
square root method روش جذرگیری
pound per square inch پوند بر اینچ مربع
square root key دکمهرادیکال
triangular set square گونیای نقشه کشی
square head plug انشعابسرچهارگوش
root mean square error جذر میانگین مجذور خطا
root mean square velocity جذر میانگین مجذور سرعت
triangular set square گونیای رسم کشی
square law detection یکسوکنندگی مربعی
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
square pyramidal molecule مولکول هرمی مربع القاعده
He gave me a square deal . بامن منصفانه معامله کرد
black square weakness ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
chi square distribution توزیع مربع خی
bevel steel square نقاله
to wave away باشاره دست بیرون کردن
wave موج زدن
wave موج رادیویی
wave موجی بودن موج زدن
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
new wave نیوویو
wave فر موی سر دست تکان دادن
wave موج
wave خیزاب
wave هیجان
the wave دریا
wave off به زمین ساییده شدن هواپیما
To wave at someone. به کسی دست تکان دادن
wave off فرود همراه با سایش
square peg in a round hole <idiom> شخصی که مناسب کاری نباشد
square shaft screw of bolt میله چارتراش
His deeds fail to square with his words. عملش با حرفش نمی خواند
square-jawed adjustable spanner تنظیم دهانه آچار پیچ گوشتی
wave propagation حرکت موج
wave propagation انتشار موج
wave pressure فشار حاصل از موج
wave celerity سرعت موج
ultrashort wave موج خیلی کوتاه
wave period زمان تناوب امواج دریا
wave parameter پارامتر موج
wave kick حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave of excitation موج تهییج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com