English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
English Persian
t mitre the square گونیا را فارسی کردن
t mitre the square گوشه نودزینه را نیم کردن
Other Matches
mitre فارسی بریدن
mitre تاج اسقف
mitre تاج
mitre joint اتصال فارسی
mitre gauge فشارسنج
mitre cut cut digaonal
mitre gauge slot شکاففشارسنج
mitre gate recess دریچهتنفسشمار
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
t square خطکش چلیپایی
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
three square دارای سه ضلع مساوی
three square بشکل مثلث
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
out of square کج
on the square بانصاف
on the square بدرستی
on the square بدون کجی
mean square یک مربع حسابی
by the square مطابق نمونه
try square گونیای فلزی
four-square کاملا مربع
four-square مصمم
four-square پراراده
four-square به طور صریح
four-square با صراحت
four-square رک
four-square مصممانه
square away <idiom> برنامه ریزی کردن
square one <idiom> درآغاز
four-square استوار
four-square پابرجا
four-square قرص
four-square چهار گوشهی کامل
four-square چهارگوش
four-square رک و راست
four-square بیشیله پیله
four-square راستگو
four-square صادق
four-square بیرودربایستی
four-square صریح
four-square محکم
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
by the square بدقت
square به یک طرف میله وعمود به ان
all square مساوی
square برابر
square عادلانه
square منظم حسابی
square جذر میدان
square خانه شطرنج
square منصف
square مجذور
square مربع توان دوم
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square گوشه دار
square گونیا
square چارگوش
square راست حسینی
square چهارگوش کردن مربع کردن
square بتوان دوم بردن مجذور کردن
square مرتب کردن کلاه
square جوردراوردن
square واریز کردن
square مربع
square مساوی
square چهار گوش
square وفق دادن
by the square درست
square shouldered دارای شانه پهن
square roots جذر
square roots ریشه دوم
to play square راست وحسینی بازی کردن
word square جدول کلمات متقاطع
word square acrostic
weak square نقطه ضعف
weak square حفره سوراخ
weak square خانه ضعیف شطرنج
black square خانهسیاه
square root ریشه دوم
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
square number مربع کامل [ریاضی]
square deal باشرف بودن رک وراست
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
hollow square [گچ بری هرمی رومی]
to be back to square one <idiom> دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
I cannot square it with my conscience to ... من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
square bracket قلاب
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
square deals تقلب نکردن
square deals باشرف بودن رک وراست
square root جذر
square bet شرطچهارگوش
square flag پرچممربع
square move حرکت
square neck یقهچهاگوش
square root of جذرعددی
square sail بادبانچهاگوش
square trowel مالهچهاگوش
white square خانهسفید
set square گونیا
square bracket براکت
square bracket کروشه
square meal غذایمقوی
The Ferdowsi Square . میدان فردوسی
fair and square <idiom> راست وبی پرده
three square file سوهان سه گوش
square deal تقلب نکردن
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square ball پاس عرضی
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square dance رقص محلی امریکا
square dance رقص چوبی
square dome چهار طاقی
square foot فوت مربع
square inch اینچ مربع
square knot گره مرکب از دونیم کره
square knot گره مربر
square lattice شبکه مربعی
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square brackets قلابهای گوشه دار
square knot گره مربع
carpenters try square گونیای درودگری
chi square مربع خی
color square مربع رنگ نما
flight square خانه فرار شطرنج
bevel square گونیا
mean square deviation اختلاف
mean square deviation مغایرت
mean square deviation میزان انحراف متداول
miter square گونیا
betwixt square گونیا
back square گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
magic square چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
square matrix ماتریس مربع
square matrix ماتریس مربعی
square rigger نوعی کشتی بادی
square shouldered چهارشانه
square toed متروکه
square stone سنگ بادبر
square toed دارای پنجه مربع
square toed قدیمی مسلک
square toed امل
square wave موج چهار گوش
square wave موج مربعی
square wave موج مربع
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wood بریدن الوار
square wood چارتراش کردن الوار
steel square گونیای فولادی
square shooter باشرف
square shooter ادم درستگار
square potential well چاه مربعی پتانسیل
square pyramid هرم مربع القاعده
square planar مسطح مربعی
square mil میل مربع
square metre متر مربع
square means second p مجذوریعنی توان دوم
square law detection یکسوکنندگی مربعی
bevelled edge square زاویه حاده
chi square test ازمون "چی دو "
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
chi square distribution توزیع مربع خی
triangular set square گونیای رسم کشی
bevel steel square نقاله
square head plug انشعابسرچهارگوش
square-headed tip سرچهاگوش
root mean square error جذر میانگین مجذور خطا
square root method روش جذرگیری
He gave me a square deal . بامن منصفانه معامله کرد
pound per square inch پوند بر اینچ مربع
square pyramidal molecule مولکول هرمی مربع القاعده
ounce per inch square اونس اینچ مربع
square root key دکمهرادیکال
black square weakness ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
root mean square velocity جذر میانگین مجذور سرعت
triangular set square گونیای نقشه کشی
square-jawed adjustable spanner تنظیم دهانه آچار پیچ گوشتی
square peg in a round hole <idiom> شخصی که مناسب کاری نباشد
square shaft screw of bolt میله چارتراش
His deeds fail to square with his words. عملش با حرفش نمی خواند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com