Dictiornary-Farsi | thin plate battery | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
thin plate battery	باتری صفحه نازک


Other Matches

thin plate weir	سرریز لبه تیز
battery plate	صفحه باتری
area of battery plate	سطح صفحه باتری
plante battery plate	صفحه باتری پلانته
strap for battery plate	تسمه صفحه
reversed battery plate	صفحه باتری معکوس
porosity of battery plate	تخلخل صفحه باتری
shedding of battery plate	ریزش صفحه باتری
carbon battery plate	صفحه باتری کربنی
hardened battery plate	صفحه باتری سخت
isolator for battery plate	لایی باتری
thin	وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin	پنجره نمایش داده شده تک خط
thin	روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin	با یک فاصله کم بین دو سطح
thin	کم جمعیت
thin	رقیق کردن
thin	بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thin	تیم متوسط
thin	کم پشت
thin	کم چربی
thin	باریک
thin	لاغر
thin	کم مایه
thin	سبک
thin	رقیق و ابکی
thin	نزار
thin	نازک کردن
thin	نازک
thin	کم پشت کردن
thin	نازک شدن
thin	رقیق کردن لاغر کردن
thin	کم کردن
thin	بطور رقیق
thin	رقیق
thin skinned	دارای پوست نازک
out of thin air <idiom>	ازهیچ یا ازهیچ جا
thin board	لا
thin skinned	پوست نازک
thin skinned	نازک نارنجی
through thick and thin <idiom>	دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
wafer-thin	بینهایتنازکومسطح
as thin as a rake <idiom>	مثل نی قلیان
through thick and thin	درهمه حالی
as thin as lath <idiom>	لاغر
wear thin <idiom>	به مرور زمان لاغر شدن
thin film	لایه نازک
into thin air <idiom>	بطور کامل
thick and thin	در هر حال
thick and thin	راسخ
thin bearded	کوسه
thin bearded	تنک ریش
thick and thin	در دشواری وسهولت
wear thin <idiom>	بی ارزش شدن
thin skinned	حساس
thin Ethernet	شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود
thin film	غشای نازک
to vanish into thin air <idiom>	آب شد و به زمین رفت
thin window display	نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
to vanish into thin air <idiom>	گم و گور شدن
spread oneself too thin <idiom>	با یک دست چند هندوانه برداشتن
skate on thin ice <idiom>	ریسک کردن
to vanish into thin air <idiom>	دود شد و به هوا رفت
thin film memory	حافظه غشایی نازک
thin film circuit	مدار غشایی نازک
thin layer chromatography	کروماتوگرافی لایه نازک
It vanished into thin air.	دود شد ورفت هوا
magnetic thin film	فیلم نازک مغناطیسی
thin walled cylinder	استوانه جدار نازک
magnetic thin film	غشاء نازک مغناطیسی
Thick ( sparse , thin ) hair .	موی پرپشت ( کم پشت )
The guy vanished into thin air .	طرف یکدفعه غیبش زد
magnetic thin film memory	حافظه فیلم نازک مغناطیسی
thin boards for inlaid work	لای بغل شیش
thin boards for inlaid work	لای مثلث
c battery	باطری شبکه
b battery	باتری ب
battery still	دیگ تقطیر باتری
h.t. battery	باتری ب
h.b. battery	باتری ا
battery	گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
battery	که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
battery	استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery	ایراد ضرب و جرح
battery	قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery	باطری
battery	توپزن و توپگیر
battery	اتشبار
battery	که یک باتری پشتیبان دارد
battery	حمله با توپخانه ضرب و جرح
battery	باطری برجک توپ
battery	اتشبار صدای طبل
battery	باتری
battery	وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
firing battery	اتشبار تیراندازی کننده
thermal battery	باطری حرارتی
separate battery	اتشبار مستقل
test battery	مجموعه ازمون
biasing battery	باطری بایاس
secondary battery	باتری بارشدنی
suspect battery	اتشبار مشکوک دشمن
storage battery	باتری بارشدنی
magnetic battery	مغناطیس مرکب
smee battery	پیل اسمی
solar battery	باطری افتابی
storage battery	اکولاموتور
stand by battery	باتری یدکی
storage battery	انباره
storage battery	باتری انبارهای
starting battery	باتری استارت
standby battery	باتری اضطراری
battery water	اب باتری
battery polarization	قطبش باتری
battery paint	رنگ باتری
battery oven	کوره باتری
battery output	توان برونداد باطری
battery of tests	گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
battery of generators	مولدهای ردیفی
battery mounting	پایه باتری
battery liquid	الکترولیت باتری
battery receiver	رادیو باتری
battery resistance	مقدار مقاومت باتری
battery solution	محلول باتری
battery voltage	ولتاژ باتری
battery vise	گیره باتری
battery turntable	میز باتری
battery of wells	گروه چاهها
battery terminal	ترمینال باطری
battery terminal	قطب باتری
battery switch	کلید باطری
battery steamer	کوره باتری بخاری
battery liquid	مایع باتری
headquarters battery	اتشبار ارکان
floating battery	باتری ذخیره
flashlight battery	باطری چراغ قوه
ignition battery	باتری استارت
galvanic battery	پیل
ignition battery	باطری سیستم جرقه زنی
impurities in battery	ناخالصیهای باتری
firing battery	اتشبار تیر
internal battery	مقاومت داخلی باطری
hostile battery	اتشبار دشمن
galvanic battery	دستگاه تولیدالکتریک با عمل شیمیایی
gelatine battery	باتری ژلاتینی
headquarters battery	اتشبار قرارگاه
heater battery	باتری ا
heater battery	باتری گرم کننده
heating battery	باطری فیلامان
grid of a battery	شبکه باتری
grid battery	باطری بایاس شبکه
gravity battery	باتری وزنی
gelatine battery	باتری خشک
filament battery	باتری ا
field battery	اتشبارصحرائی
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
overfilling of battery	سرشار کردن باتری
plunge battery	باتری با الکترد شناور
main battery	توپ اصلی ناو
primery battery	باطری اولیه
counter battery	عملیات ضد اتشبار
counter battery	ضد اتشبار
saluting battery	توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
over sulphation of battery	سولفاتی شدن مخرب
dry battery	باتری خشک
oven battery	باطری کوره
lighting battery	باتری روشنایی
lighting battery	باطری نور
exchange battery	باطری
element of battery	الکترد پیل
battery control	کنترل برجکهای توپ
main battery	باطری اصلی
mercury battery	باطری جیوهای
microphone battery	باطری میکروفن
secondary battery	پیل باتری
battery left	رگبار از راست یا از چپ
battery backup	باطری پشتیبان
battery charger	شارژر باطری
torch battery	باطری قلمی
battery clamp	ترمینالهای باطری
battery commander	فرمانده اتشبار
battery connector	رابط پیل باتری
battery control	وسیله کنترل توپ
battery carbon	زغال باتری
battery copper	مس باتری
battery cradle	کلاف باتری
assault and battery	حملهی بدنی
battery current	برق باتری
battery defense	پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
battery depolarizer	واقطبنده
back to battery	برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
battery cover	پوششباطری
assault and battery	ضرب و جرح
battery charger	باتری پر کن
battery ammeter	امپرسنج باتری
battery box	جعبه باتری
battery box	جعبه باطری
battery acid	اسید باطری
battery acid	اسید باتری
voltaic battery	باتری ولتایی
traction battery	باطری وسیله نقلیه