Dictiornary-Farsi | to have a holding in a company | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 195 (10 milliseconds)

English	Persian
to have a holding in a company	در شرکتی دارائی سهام داشتن


Search result with all words

holding company	شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company	شرکت مرکزی
holding company	شرکت مالک
holding company	شرکت صاحب سهم
holding company	شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company	کمپانی مسلط
holding company	شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company	شرکت در سرمایه گذاری درسهام
Other Matches

holding	گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
holding	دارائی سهام
holding	در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
self holding	خودنگهدار
holding	متصرفی اجاره داری
holding	سهام
holding	تملک
holding	نگهداری
holding	نقض مقررات
holding	دارائی
holding	موجودی
holding	ملک متصرفی
holding	مایملک
holding	دارایی
holding	دراختیار داشتن دارایی
holding a session	اجلاس
holding flange	لبه نگهدارنده
holding force	نیروی تثبیت کننده
holding force	نیروی بازدارنده
holding ground	گیرایی کف دریا
holding ground	محوطه نگهدارنده لنگر
holding magnet	گیره مغناطیسی
holding pattern	کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
holding contacts	کنتاکتهای جریانپای
holding anchorage	لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
holding costs	مخارج نگهداری
holding coil	پیچک نگهدارنده
holding capacity	فرفیت نگهداری
holding attack	تک بازدارنده
holding attack	تک متوقف کننده
holding attack	تک تثبیت کننده
holding area	منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding and hitting	گرفتن حریف و ضربه زدن
holding point	نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
What is holding it up ? what is the snag?	گیر کار کجاست ؟
holding timekeeper	زماننگهدار
holding time	زمان صرف شده
share holding	سرمایه گذاری در سهام
holding area	منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
holding time	زمان نگهداری
holding station	محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
holding position	وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
holding area marking	نشانگرمنطقهغیرمجاز
isothermal holding furnace	کوره هم دمایی
induction holding furnace	کوره گرم نگهدار القائی
leave (someone) holding the bag <idiom>	تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
centre holding variation	واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
to beg [of a dog holding up front paws]	التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to keep company with	همراه بودن با
company	جمعیت
in company	درجمعیت
in company	دسته جمعی
Two is company , three is none . <proverb>	دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
in company	باجمع
in company with	همراه
Come along and keep me company.	بامن بیا تا تنها نباشم
in company with	باتفاق
to keep company	باهم امیزش کردن
to w up a company	امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
to keep company	باهم بودن
company	انجمن
company	تجارتخانه
company	گروهان
company	مصاحبت کردن با
company	گروهان همراه کسی رفتن
company	همراه
company	شریک
company	کمپانی
company	دسته هیئت بازیگران
associated company	شرکت وابسته
company	شرکت
associated company	شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
company	گروه
supply company	شرکت تامین کننده
to break company	جدایی کردن
to keep a person company	پیش کسی بودن وبا او وقت گذراندن
public company	شرکت سهامی عام
subsidiary company	شرکت فرعی
proprietary company	شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
proprietary company	شرکت خصوصی
acting company	شرکت عامل
separate company	گروهان مستقل
service company	گروهان خدمات
ship's company	پرسنل ناو
ship's company	خدمه ناو
shipping company	شرکت حمل و نقل
shipping company	شرکت کشتی رانی
shipping company	شرکت کشتیرانی
software company	شرکت نرم افزاری
stock company	شرکت سهامی
to overcapitalize a company	سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
directorate [of a company]	هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
directorate [of a company]	هیئت نظاره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
aircraft company	شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
Company town	شهرک کارگران
offshore company	شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
to shake up [a company] <idiom>	سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
a stand-alone company	یک شرکت مستقل
trading company	شرکت تجارتی
trust company	شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
unlimited company	شرکت با مسئولیت نامحدود
we underwrite the company	ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
That evening we had company .	آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
He is a new face in the company .	چهره تازه ای درشرکت است
He has no influence in this company .	دراین شرکت کاره ای نیست
to request the company of:	حضور کسی را خواستن
What's your insurance company?	شرکت بیمه شما کدام است؟
to join company with somebody	به کسی ملحق شدن [همراه کسی شدن]
constituent company	شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
company network	شبکه شرکت
doctor to the company	پزشک شرکت
electric company	شرکت برق
company network	شبکه همکار
company law	قوانین مربوط به شرکتها
company law	قوانین شرکت
company grade	پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
company grade	در رده گروهان
company funds	اعتبارات گروهانی
company commander	فرمانده گروهان
carrier company	تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
winding up of a company	انحلال شرکت
dissolution of a company	انحلال شرکت
commercial company	شرکت تجاری
company union	اتحادیه شرکت
company team	تیم مرکب
controlled company	شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
controlling company	موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
company team	تیم گروهانی
company secretary	منشی شرکت
controlling company	holdingcompany
company secretary	مسئول مالی و حقوقی شرکت
cooperative company	شرکت تعاونی
mutual company	شرکت تعاونی
branch of a company	شعبه شرکت
incorporated company	شرکت ثبت شده
article of a company	اساسنامه شرکت
liquidation of company	تصفیه امور شرکتها
parent company	شرکت مادر
parent company	شرکت اصلی
company seal	مهر شرکت
parent company	شرکت مادر شرکت مرکزی
growth company	شرکت در حال گسترش
fire company	شرکت اتش نشانی
to part company with any one	رفاقت را با کسی بهم زدن
finance company	شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
headquarters company	گروهان ارکان
headquarters company	گروهان قرارگاه
insurance company	شرکت بیمه
invalidation of company	بطلان شرکت
private company	شرکت خصوصی
affiliated company	شرکت وابسته
limited company	شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
finance company	شرکت تامین مالی
Iran Carpet Company	شرکت سهامی فرش ایران
The hell with the company (office).	گور بابای شرکت ( اداره )
a company of good standing	شرکتی با اعتبار
extend the life of the company	امتداد مدت شرکت
non-resident company [British E]	شرکت غیر ساکن
letter-box company	شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
head office of company	مرکز اصلی شرکت
computer serrices company	شرکت خدمات کامپیوتری
joint stock company	شرکت سهامی
terminal service company	گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
consumers cooperative company	شرکت تعاونی مصرف
standard oil company	استاندارد اویل کمپانی
unlimited liability company	شرکت تضامنی
limited liability company	شرکت با مسئولیت محدود
To lay the foundation of a company.	پایه واساس شرکتی راریختن
limited liability company	شرکت با مسئوولیت محدود
joint-stock company	شرکت سهامی
quasi public company	شرکت نیمه دولتی
Our company is oprerating in several countries .	شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
Our company has some pecuniary difficulties .	شرکت ما گرفتاریهای مالی پیدا کرده است
part company with a person	رفاقت را با کسی بهم زدن
producers cooperative company	شرکت تعاونی تولید
computer leasing company	شرکت اجاره دهنده کامپیوتر
standard oil company	شرکت نفت استاندارد
public joint stock company	شرکت سهامی عام
employer's liability insurance company	شرکت بیمه
We dont have qualified personnel in this company.	دراین شرکت آدم حسابی نداریم
He has a poor service record in this company.	دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
We have no vacant position ( opening ) in this company .	دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
private joint stock company	شرکت سهامی خاص
This company guarantees prompt delivery of goods.	این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
Saving your presence . present company excepted .	بلانسبت شما !
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .	دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم