Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (3 milliseconds)
English
Persian
to paddle one's own canoe
مسقلانه کارکردن
to paddle one's own canoe
کار بکسی نداشتن
Other Matches
canoe
قایق باریک وبدون بادبان وسکان
canoe
قایق رانی
canoe
نوعی قایق باریک سبک
paddle
پاروی کوتاه
paddle
الوار اب بند
paddle
راکت پینگ پنگ
paddle
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddle
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddle
دسته فرمان
paddle
پارو
paddle
بیلچه
paddle
پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddle
با باله شنا حرکت کردن
paddle
دست و پا زدن
paddle
بادست نوازش کردن
paddle
ور رفتن با چوب پهن کتک زدن
doggie paddle
تختهشنا
paddle wheel
چرخ پره دار متحرک کشتی بخار
paddle box
جای چرخ پره دار
paddle board
تخته شنا
dog paddle
شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
dog paddle
شنای سگی کردن
dog paddle
شنای سگی
dog paddle
شنای اشخاص مبتدی
paddle boat
کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boats
کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
up the river/creek with no paddle
<idiom>
مثل خر در گل ماندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com