English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (1 milliseconds)
English Persian
to submit to any one's yoke مطیع یاتابع کسی شدن بارکسیرابدوش گرفتن
Other Matches
submit تسلیم شدن تقدیم داشتن
submit ارائه دادن پیشنهادکردن
submit گردن نهادن مطیع شدن
submit واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
To submit something to someone. چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
to submit to تن دردادن
submit to تمکین کردن
to submit to تسلیم شدن
to submit to a بحکمیت واگذارکردن
submit تسلیم کردن
submit a report گزارش دادن
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
yoke جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
yoke قید
yoke جفت کردن
yoke هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
yoke هسته ترانسفورماتور
yoke یوخ
yoke در زیر یوغ اوردن
yoke اسارت بندگی عبودیت
yoke یوغ
yoke محتویات نطفه
yoke زرده تخم مرغ
yoke پشت بند قالب در موقع بتن ریزی
yoke دوشاخه
yoke دوشاخه استقرار
yoke پایه استقرار
yoke دهانه
yoke طوق
yoke وصل کردن
transformer yoke یوغ ترانسفورماتور
steering yoke فرمان اتومبیل به شکل بال پرواز
magnetic yoke یوغ مغناطیسی
magnet yoke هسته اهنربا
magnet yoke یوغ اهنربا
deflecting yoke یوغ
brush yoke یوغ زغال
magnetic yoke سیم برگشت مغناطیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com