Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English
Persian
to take a rain check
[ raincheck]
on an offer
[American E]
رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
Search result with all words
rain check
بلیط مجانی یا مجدد
rain check
بلیط باران
rain check
نوید یا قول دعوت بعدی
rain check
<idiom>
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
rain check
<idiom>
بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
Other Matches
too much rain
باران بیش از اندازه
rain
باران
rain
بارش
rain
بارندگی باریدن
much rain
باران زیاد
much rain
باران بسیار
She said it would rain and sure enough it did .
گفت باران خواهد آمد و همینطور هم شد
rain ga
باران سنج
asking for rain
استسقاء
it look like rain
گویا خیال باریدن دارد
rain worm
مادی
the clouds rain
ابر میبارد
to rain tears
اشک باریدن
to rain tears
اشک ریختن
to send down rain
باران فرستادن
fine rain
باران ریز
continuous rain
بارش باران دائمی
intermittent rain
بارش متناوب باران
rain coat
بارانی
rain on someone's parade
<idiom>
برنامه های دیگران را مختل کردن
blood rain
باران سرخ
the rain pelted down
باران شرق شرق باریدن
It lookes like rain.
هوا خیال باریدن دارد
rain shower
باران شدید
rain hat
کلاه بارانی
rain cap
کلاه کریلی
acid rain
باران اسیدی
plenty of rain
باران کافی
rain gauge
باران سنج
rain water
آب باران
freezing rain
تگرگ
rain wash
فرسایش ناشی از ریزش باران
fine rain
نم نم
rain proof
ضد باران
plenty of rain
باران فراوان
rain box
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
rain prints
اثرهای چکه باران
rain or shine
چه باران باشد چه آفتاب
rain discharge
حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
rain laden
باران ساز
rain fall
بارندگی
rain forest
جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
cyclonic rain
باران چرخهای
rain gage
باران سنج
rain glass
میزان سنج
fine rain
باران
rain worm
کرم خاکی
it threatens to rain
است
it threatens to rain
هوا مستعد باریدن
rain worm
ساکن زمین دنیوی
rain worm
خاکدار
rain glass
میزان الهوا
rain gage
وسیله سنجش میزان بارندگی
rain worm
آدم پست
golden rain
یک جور آتش بازی که مانند است به باران آتش
orographic rain
باران کوهزاد
golden rain
آتش باران
rain worm
خراتین
A wolf which has been drenched by rain .
<proverb>
گرگ باران دیده .
Not all clouds bring rain.
<proverb>
هر ابرى باران نیاورد.
intensity of rain fall
شدت بارندگی که بامیلیمتردرساعت مشخص میشود
These clouds are a sign of rain .
این ابرها علامت بارندگی است
We were caught in the rain ( rainstorm) .
وسط باران گیر کردیم
rain cats and dogs
<idiom>
باران شدید
rain gauge station
ایستگاه باران سنجی
rain water head
طشتک بالای ناودان
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
standard rain gage
باران سنج معمولی
rain gauge recorder
اندازه بارش ثبت شده
We are waiting for the rain to stop .
معطل بارانم که بند بیاید
tropical rain forest
جنگل بارانهای استوایی
to rain cats and dogs
سخت باریدن
to rain cats and dogs
سنگ ازآسمان آمدن
The rain gutter is blocked up with leaves.
برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.
direct-reading rain gauge
اندازه مقدار بارش مستقیم
I hate to rain on your parade, but all your plans are wrong.
از اینکه کارت را مختل کنم بیزارم، اما برنامه هایت همگی اشتباه هستند.
check up
رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
check up
معاینه کردن
second check
بررسی دوباره
second check
بررسی نهایی
check
چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
check out
تصفیه حساب کردن
check out
بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
to check in
نام نویسی کردن
[هتل]
to check off
رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
check off
تغییرروش بازی درتجمع
to check up
درست رسیدگی یاحساب کردن
check
ارزیابی کردن
check
اطمینان از صحت چیزی
check
نشان گذاردن
check
چک بانک
check
دریچه تنظیم
check
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check
بازرسی کردن
check
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
تطبیق کردن
check
بررسی کردن
check
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check
سنجیدن
in check
<idiom>
غیرقابل کنترل
check-in
وارد شدن
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check in
وارد شدن
check
مقابله کردن بررسی
check
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
check
بازرسی شد
check
امتحان
check
امتحان کردن بازرسی
check
چک
check
مقابله
check
تطبیق
check
منع
check
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check
وارسی
check
و شدن بوی شکار
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check
کیش
check
تحقیق کردن
check
جلوگیری کردن از
check-up
بازبینی
to check out something
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
check
محک زدن
check
عیار گرفتن
check
اجرای خشک یک برنامه
check-up
کنترل
check-up
بازبینی کردن
check-up
کنترل کردن
Please check the ...
لطفا ... را کنترل کنید.
check
خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check
بررسی
check
مقابله کردن مقابله
check
سرزنش کردن رسیدگی کردن
check
تجزیه کردن
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check
مطالعه کردن
check
ممانعت کردن
check
بررسی کردن
marginal check
برسی مرزی
modulo n check
مقابله به پیمانه
identity check
بازرسی شناسنامه
overflow check
مقابله سرریز
odd even check
مقابله فرد و زوج
overflow check
بررسی سرریز
overflow check
بررسی سرریزی
parity check
مقابله توازن
parity check
مقابله ایستایی
pay check
چک حقوق
perpetual check
کیش دایم
parity check
مقابله کردن توازن
identity check
بررسی هویت
range check
بررسی محدوده
poke check
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
priority of check
تقدم کیش
programmable check
مقابله برنامه ریزی شده
programmed check
مقابله برنامه ریزی شده
programmed check
بررسی برنامه ریزی شده
odd even check
بررسی فرد و زوج
parity check
بررسی توازن
Please check the water.
لطفا آب را کنترل کنید.
validity check
بررسی اعتبار
validity check
مقابله اعتبار
twin check
بررسی توام
twin check
مقابله توام
traveler's check
چک مسافرتی
transfer check
انتقال
transfer check
مقابله
visual check
مقابله دیداری
check-points
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
Please check the oil.
لطفا روغن را کنترل کنید.
Please check the battery.
لطفا باطری را کنترل کنید.
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
security check
چکامنیتی
check-rail
ریلتنظیم
wraparound check
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
visual check
مقابله بصری
system check
بررسی سیستم
system check
مقابله سیستم
synchronization check
کنترل همزمانی
What time should I check in?
چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
sales check
صورت فروش
residue check
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
redundancy check
بررسی افزونگی
redundancy check
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
redudancy check
بررسی افزونگی
reasonableness check
بررسی و کنترل معقولانه و مستدل
selection check
مقابله گزینش
sequence check
مقابله ترتیب
summation check
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
sum check
مقابله جمعی
stock check
کنترل موجودی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com