English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
Other Matches
tractor قایق اب خاکی شنی دار
tractor تراکتور
tractor تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
tractor unit قسمتتراکتور
tractor engine موتورتراکتور
amphibious tractor خودروشنی دار اب خاکی
tractor feed روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
tractor feed تغذیه کاغذ پیوسته
two wheel tractor تراکتور دوچرخه
wheel tractor فرمانتراکتور
snow tractor تراکتور برف
caterpillar tractor تراکتور کاترپیلار
tow tractor تراکتوربکسل
pusher tractor تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
crawler tractor تراکتور
tractor feed mechanism مکانیسم تغذیه تراکتوری
crawler type tractor تراکتور نوع خزنده
tractor feed printer چاپگر تغذیه شده تراکتوری
track layting tractor تراکتور چرخ زنجیری
diesel engined tractor تراکتور دیزلی
Bobtail [tractor unit] [American English] تراکتور [کامیون بدون تریلر]
t group گروه حساسیت اموزی
t group گروه T
we group گروه خودی
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
in group گروه خودی
group جمعیت گروه بندی کردن
group جمع اوری چندین چیز با هم
out group برون گروه
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group انجمن
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group دسته بندی کردن
group دسته دسته کردن
group جمع شدن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group ناوگروه
group گروه رزمی
group گروه
group حزب
group جمع کردن چندین وسیله با هم
group دسته
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group شیعه
open group گروه باز
minority group گروه اقلیت
infinite group گروه نامتناهی
marginal group گروه حاشیهای
group index شاخص گروه
point group گروه نقطهای
group index اندیس گروه
pile group دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
membership group گروه عضویت
phosphoryl group گروه فسفریل
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
norm group گروه هنجار
leaving group گروه ترک کننده
local group گروه محلی
natural group گروه طبیعی
hydrogxyl group گروه هیدروکسیل
group printing چاپ گروهی
group of targets گروه هدفها
group of targets گروه اماجها
group norms هنجارهای گروهی
group mark علامت گروه
group mark نشان گروه
group interview مصاحبه گروهی
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group selector سلکتور گروهی
group separator جداساز گروه
group membership عضویت گروهی
group theory نظریه گروهی
group theory نظریه گروهها
group test ازمون گروهی
group pressure فشار گروهی
group teaming ریخته گری گروهی
group structure ساخت گروهی
primary group گروه نخستین
product group کالاهی مشابه
business group شرکت سهامی [شرکت]
noun group گروهکلمات
interest group علایقگروهی
group practice گروهپزشکی
ginger group افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group گروه قیدی
within group variance پراکنش درون گروهی
sporadic group گروه نامنظم [ریاضی]
management group ائتلاف تجاری
management group ائتلاف چند شرکت
extra-group ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
finite group گروه متناهی [ریاضی]
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
user group گروه کاربران
user group گروه استفاده کننده
side group گروه جانبی
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
selected group گروه گزیده
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group گروه بازیابی وسایل
repeating group الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group گروه مرجع
spelling group حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
standardization group گروه معیاریابی
splinter group گروهجداییطلب
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
task group گروه ماموریت زمینی
task group ناو گروه مامور اجرای عملیات
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
symmetry group گروه تقارن
substituent group گروه استخلافی
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
Group theory نظریه گروه ها [ریاضی]
group identification همانند سازی گروهی
group velocity سرعت گروهی
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
between group variance پراکنش میان گروهی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group گروه خدمات ساحلی
battle group گروه نبرد
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group گروه تک به ساحل
attack group گروه تک
artillery group گروه توپخانه
bridged group گروه پل شده
bridging group گروه پل شده
criterion group گروه ملاک
coordinated group گروه کوئوردینانسی
control group گروه گواه
commutative group گروه جابجاپذیر
command group گروه فرماندهی
coacting group گروه همکار
closed group گروه بسته
carboxylic group کروه کربوکسیلی
carbonyl group گروه کربونیل
army group گروه ارتش
armor group گروه زره تانک
acid group گروه اسید
abelian group گروه ابلی
group therapy گروه درمانی
peer group گروه همسالان
blood group گروه خون
blood group تعیین کردن
blood group گروه خونی
pressure group گروه فشار
age group گروه سالخور
acid group گروه اسیدی
acidic group گروه اسید
armor group گروه زرهی
amino group گروه امینی
alkyl group گروه الکیلی
alkyl group گروه الکیل
air group گروه هوایی یک ناو
air group گروه هوایی
aiming group دستگاه مثلث گیری
aiming group عوامل مثلث گیری
acidic group گروه اسیدی
age group گروه سنی
group casting ریخته گری
entry group واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry group گروه واجد شرایط
experimental group گروه ازمایشی
feeding group گروه تغذیه کننده
feeding group قسمت خوراک دهنده
formal group گروه رسمی
group drive محرکه گروهی
group discussion بحث گروهی
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group contagion سرایت گروهی
group consciousness اگاهی گروهی
gas group گروه گاز
group acceptance پذیرش گروهی
group casting ریخته گری گروهی
group analysis تحلیل گروه
group atmosphere جو گروهی
group captain سرهنگ هوایی
entering group گروه وارد شونده
group dynamics پویش گروهی
group factors عاملهای گروهی
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
diastereotopic group گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
detail group دسته ماموربیگاری
detail group قسمت بیگاری
deactivating group گروه کم کننده فعالیت
dead group زمین بیروح
functional group گروه عاملی
end group گروه انتهایی
dead group زاویه بیروح
group frequency بسامد گروهی
encounter group گروه رویارویی
group flashing light چشمک زن دستهای
group occulating light چراغ ناپیوسته گروهی
activity group therapy درمان با فعالیت گروهی
group of battery plates دسته صفحات باتری
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
commutative group [math.] گروه آبلی [ریاضی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com