English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
wall lantern فانوسدیواری
Other Matches
lantern فانوس
lantern گلدسته
lantern چراغ بادی
lantern چراغ دریایی
lantern چراغ توری
lantern light نورگیر کلاهی
combination lantern فانوس مرکب
battle lantern چراغ خطرجنگی
battle lantern چراغ اعلام خطر
death-lantern [ستون های احاطه شده با فانوس در حیاط یا قبرستان کلیسا]
friars lantern روشنایی شبانه بر روی باطلاق
friars lantern چیزگمراه کننده
friars lantern نور کاذب
lantern jawed دارای ارواره دراز و لاغر
lantern jawed چانه دراز
lantern jaw دارای چانه باریک
lantern jaw چانه باریک ودراز
lantern ceiling سقف فانوسی
jack o' lantern دروغ نور
jack o' lantern نور کاذب
lantern light پنجره فانوسی
lantern pane شیشهفانوس
lighthouse lantern فانوسچراغدریایی
post lantern فانوسخیابان
Lantern ring رینگ مشبک یا پنجره ای
lantern-ceiling سقف فانوسی
Lantern-cross صلیب سنگی
magic lantern چراغ عکس
lantern-light نورگیر کلاهی
lantern-tower برج صلیبی
magic lantern فانوس شعبده
lantern-light پنجره فانوسی
The Watchmans sleep is the thiefs lantern . <proverb> چراغ دزد خواب پاسبان است .
wall-to-wall همه جانبه
wall دیواره
wall مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall تیغه کشیدن دیوار
wall دیوار
wall up رسیدن موج به حداکثر اوج
wall-to-wall سرتاسری
wall جدار
wall حصار
wall محصورکردن
wall حصار دار کردن
wall دیوارکشیدن
wall-to-wall از دیوار به دیوار
wall دیواری
wall-to-wall کامل
wall-to-wall فراگیر
wall محصور کردن
wall-to-wall فرش کردن سرتاسری
to the wall <idiom> به آخر خط رسیدن
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall-to-wall همگانی
to go to the wall درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
the wall پشت دیوارایستاده بودم
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
wall socket پریز روی دیوار
wall energy انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wing wall دیواره جانبی
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
wailing wall دیوارندبه
wall entrance عبور از داخل دیوار
town wall باروی شهر
toe wall دیوارضامن پادیوار
wall opening روزنه دیوار
toe wall دیوار پای خاکریز
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
wall tie بست دیواری
wall socket پریز دیواری
wall eye چشم سفید
wall louse ترده
wall louse موریانه
wall lining اندود دیوار
wall lining پوشش دیوار
wall knot گره تخت
wall knot گره حصیری
wall insulator عایق دیوار
wall paint رنگ دیوار
wall painting نقاشی دیواری
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall rue سداب کهنه
wall plate زیرسری
wall eye چشم مات
to deafen a wall دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
to deafen a wall عایق کردن دیوار
wall pass پاس مستقیم
wall paper کاغذ دیواری
wall hanging تزئینات دیواری
wall sockets پریز های دیواری
wall sockets پریز ها
the picture on the wall این عکس روی دیوار
hole in the wall <idiom>
wall sockets پریز های روی دیوار
wall clock ساعت دیواری
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
fruit-wall چفته
dwarf wall دیوار نیمه
curtain-wall تیغه
conservative wall دیوار باغچه
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
batter of wall میل دیوار
handwriting on the wall <idiom>
drive someone up a wall <idiom> از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
start wall دیوارهشروع
Qibla wall دیوارکیبلا
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
fortified wall دیوارکناری
cell wall دیوارهسلولی
bund wall دیوارمرکب
brick wall آجردیوار
back wall دیوارپشتی
tank wall دیوارهنانکر
turning wall دیواربازگشت
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
To drive someone up the wall. کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wave wall دیوارموج
wall tent چادردیوارهدار
wall stud تیرچوبدیواری
wall light چراغدیواری
wall grille شبکهدیواری
wall and rails دیواروریلها
to deaden a wall عایق کردن دیوار
head wall دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
fire wall دیوار اتش بند
face wall دیوار بر
face wall ماسک
face wall نقاب
wall bracket طاقچه
enclosure wall دیوار بر
decorated wall دیوار تزیینی
cut off wall دیوار جداکننده
curtain wall تیغه
curtain wall دیوار پردهای
flare wall دیوار حائل خاکریز پل
fresco a wall دیوار سفید کرده را
training wall دیواره راهنما
guide wall دیواره راهنما
gravity wall دیوار وزنی
gap in a wall شکاف دردیوار
gable wall دیوار لچکی
gable wall دیوار سنتوری
fruit wall چفته
front wall دیوار جلو
front wall دیوار مقابل اسکواش
fresco a wall اب رنگ زدن
cross wall دیوار پلهای عرضی
cross wall دیوار همبر
coping of a wall در پوش روی دیوار
base of wall روپی
banch wall دیواره پشتیبان
apron wall صفحه پیش بند
approach wall دیواره ورودی
an interstice in a wall ترک در دیوار
cavity wall دیوار دو جداره
cavity wall دیوارتوخالی
cavity wall دیوار صندوقهای
party wall دیوار مشترک
batter of a wall میل دیوار
batter of a wall شیب دیوار
coping of a wall قرنیس روی دیوار
banch wall دیواره محافظ
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
common wall دیوار مشترک
clay wall دیوار چینه
box wall صندوقه
wall arcade طاقنما
bench wall دیوار تکیه گاه
bearing wall دیوار بارگیر
bearing wall دیوار باربر
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
render a wall استرکشی دیوار
surcharged wall دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
spine wall دیوار اساسی
spin wall دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
sleeper wall دیوار کرسی
the pictures on the wall عکس ها
side wall دیوار پهلویی
shear wall دیوار برشی
wall wort اذن الفار
pellitory of the wall اذن الفار
pise wall چینه
plinth of a wall ازاره
quay wall دیوار بارانداز
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
retaining wall دیوار ضامن
retaining wall دیوار حائل
rear wall دیوار پشت
partition wall تیغه
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
thickness of a wall ضخامت دیوار
the pictures on the wall ی روی دیوار
lining of the wall پوشش روی دیوار
key wall دیوار اب بند
it sprang from the wall ازدیوار رویید
interior wall دیوار داخلی
insulated wall دیواره عایق
non bearing wall دیوار تیغه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com