English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
English Persian
weather cock باد نما ادم دمدمی مزاج
Other Matches
to cock something up بهم زدن چیزی
to cock something up زیرورو کردن چیزی
cock چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cock مسلح کردن
cock یک وری کردن
cock-up شلوغی
cock-up سر در گمی
cock-up خر تو خر
cock خروس
cock کج نهادن
cock کج نهادگی کلاه
cock چخماق تفنگ
to cock something up تباهی کردن
cock پرنده نر
cock :مثل خروس جنگیدن گوش ها را تیز وراست کردن
cock feather پر وصل به کمان
bibb cock شیر اب سرکج
turkey cock بوقلمون نر
cock a hoop لافزن
cock a hoop شادومغرور
cock a hoop سرمست
cock boat کرجی کوچک
cock eyed ناجور
cock eyed احمق
cock eyed کودن
cock fighting خروس بازی
cock fight جنگ خروسان
cock eyed لوچ
cock fighting بهم انداختن خروسان
gland cock شیر جعبه اببندی
hay cock کومه مخروطی از علف خشک علف
fighting cock خروس جنگی
hay cock پشته علف
heath cock خروس کولی باقرقره سیاه نر
moor cock خروس کولی
discharge cock شیر تخلیه
drain cock لوله تخلیه
game cock خروس جنگی
cock pheasant قرقاول نر
cock of the walk پهلوان میدان
cock loft اطاق زیرشیروانی
cock horse اسب چوبی
cock horse اسپ
hay cock تل علف
gauge cock اندازه نما
pet cock شیر بخار
at half cock از بند دوم رد شده
stop cock شیر بستن جریان اب
stop cock شیرسماوری
stop cock شیر
cock-ups خر تو خر
cock-ups سر در گمی
hen and cock مرغ وخروس
cock-ups شلوغی
cock-a-hoop شادی کنان
cock-a-hoop بادکنان
shuttle cock توپ بدمینتون
air cock شیر هواگیری
half cock چخماق در حال نیم پا
pet cock شیر هوا
pete cock شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
pete cock شیربخار
pete cock شیر هوا
sea cock شیر دریا
air relief cock مجرای تهویه
cock and bull story داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story چاخان
cock-and-bull stories داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull stories چاخان
cock-and-bull story داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story چاخان
oil drain cock شیر تخلیه روغن
cock a doodle doo نامی که بچه بخروس میدهد
cock a doodle doo قوقو
by product cock oven plant محصولات فرعی کک سازی
Weather you like it or not. چه بخواهی چه نخواهی
under the weather <idiom> ناخوش بودن
weather اب و هوا
to weather something چیزی را در معرض [ آب و] هوا گذاشتن
under the weather درسختی یابدبختی
all weather همه هوایی
weather در معرض هواگذاشتن
weather تحمل یابرگزارکردن
weather جو
weather جوی
weather هواشناسی
weather اوضاع جوی
weather به سمت باد
weather اب و هوا باد دادن
weather تغییر فصل
weather هوا
weather side سمت بادگیر
weather helm تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
weather stained هوا خورده ورنگ پریده
weather observation مشاهدات جوی
weather wise هوا شناس
weather wise وارد بجریانات روز
weather wise مطلع
weather proof محفوظ از اثرهوا هوا نخور
weather permitting اگر هوا بگذارد
weather helm سکان سمت باد
weather observation مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
weather intelligence اطلاعات هواشناسی
weather map نقشه هواشناسی
weather moulding سنگی که اب باران راردمیکند
weather moulding ابریز
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
weather stations ایستگاه هوا شناسی
muddy weather هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود [هوا و فضا]
to weather something in winter چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
weather-vane الت بادنما
to grumble about the weather مورد هوا گله کردن
weather vane الت بادنما
weather-vanes الت بادنما
weather forecaster هواشناس
weather radar رادارآبوهوا
present weather هوایکنونی
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather station ایستگاه هوا شناسی
weather station ایستگاه هواشناسی
oh what a nasty weather اه
oh what a nasty weather چه هوای کثیفی است
broken weather هوای بی قرار
all weather hood کلاهک مخصوص هوا
all weather fighter هواپیمای همه هوایی
foul weather هوای خراب
all weather fighter هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
proof weather هوا پایدار
queen's weather افتاب
elements of weather عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
inclement weather هوای بسیار سرد یا طوفانی
foul weather هوای نامساعد
fair weather نیم راه
fair weather بی وفا
fair weather مناسب برای
heavy weather هوای خراب
heavy weather هوای طوفانی
fair weather دارای هوای صاف
how fine is the weather چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
how fine the weather is چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
aviation weather مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
queen's weather جای افتابی
queen's weather هوای باز
weather beaten در اثر اب و هوا فاسد یازمخت شده
weather beaten افتاب زده
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
weather board تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather bound ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
weather bureau اداره هواشناسی
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
weather stations ایستگاه هواشناسی
weather code پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
weather deck عرشه بدون سقف کشتی
weather deck عرشه باز
weather deck پل باز
weather glass هواسنج میزان الهوا
fair-weather خوب هنگام هوای صاف
fair-weather نیم راه
fair-weather بی وفا
adverse weather هوای نامساعد
fair-weather درخورهوای صاف
feel a bit under the weather <idiom> [یک کم احساس مریضی کردن]
present state of weather وضعهوایکنونی
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
It is splendid weather for swimming. این هوا برای شنا جان میدهد
The sun is all the more welcome. In this cold weather. دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
fair-weather friend <idiom> شخصی که تنها دوست است
Beautiful music ( weather ) . موسیقی ( هوای ) قشنگ
It is foul weather today . امروز هوا خیلی گند است
the weather inclines to fair هوا میخواهد باز شود هوادارد باز میشود
fair-weather friend آدم بی وفا
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
fair-weather friend رفیق نیمه راهه
Today's weather is mild by comparison. در مقایسه هوای امروز ملایم است.
I dont feel well. I feel under the weather. حالش طوری نیست که بتواند کار کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com