English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
weight-driven clock mechanism مکانیزم ساعتپانولدار
Other Matches
weight average molecular weight میانگین وزنی وزن مولکولی
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
driven که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
driven گردنده
driven رانده
driven رانده شده
self driven خود کار
self driven خودرو
driven انجام شده توسط چیزی
driven معماری کامپیوتر که دستورات یک بار اجرا می شوند و ترتیب کنترل دریافت میشود
driven well چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
even driven program برنامه رویدادی
driven pile شمع کوبیده
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
gasoline driven محرکه بنزینی
interrupt driven وقفه گرا
menu driven گزینشی
menu driven فهرستی
Left out of one place and driven away from another. <proverb> از آنجا مانده از اینجا رانده .
command driven software نرم افزار فرمان گرا
power driven vessel یگان شناور موتوری
menu driven software نرم افزارهای فهرست گرا
menu driven program برنامه بافهرست انتخاب تنظیم شده
menu driven program برنامه منودار
diesel driven generation set دستگاه محرکه دیزلی
patron-driven acquisition [PDA] [library] کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
mechanism ساز و کار سازواره
mechanism قطعه ماشینی
mechanism ساز و کار
mechanism ساز و کار مکانیزم
mechanism طرزکار
mechanism طرز کار
mechanism عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanism طرز عمل
mechanism مکانیسم
mechanism ماشین
mechanism دستگاه
mechanism اجزاء مکانیکی
mechanism اجزاء متشکله چیزی
mechanism ساختمان
elevating mechanism دستگاه حرکت در ارتفاع
escape mechanism تجاهل
escape mechanism طفره وتعلل
cintrol mechanism مکانیسم کنترل
cam mechanism مکانیزم بادامک
breech mechanism مکانیسم کولاس
breech mechanism دستگاه کولاس
automatic mechanism مکانیزم خودکار
elevating mechanism دستگاه حرکت ارتفاع
collapse mechanism مکانیزم خرابی
collapse mechanism فروریختگی
driving mechanism مکانیزم رانش
drive mechanism مکانیزم رانش
drive mechanism جعبه دنده
dissociative mechanism مکانیسم تفکیکی
escape mechanism وسیله فرار
defense mechanism مکانیسم دفاعی
counter mechanism طرزکارشمارشگر
counter mechanism مکانیسم شمارشگر
feed mechanism مکانیزم تغذیه
feedback mechanism مکانیسم بازخوری
firing mechanism مکانیسم اتش
servo mechanism سروو- مکانیزم
shut off mechanism وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
soil mechanism مکانیک خاک
steering mechanism مکانیزم فرمان
mechanism of the organ مکانیزم ارگان
synchronizing mechanism ساز و کار هماهنگ
synchronizing mechanism ساز وکار همزمانی
traversing mechanism دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
winding mechanism مکانیسمسیمپیچ
octave mechanism ساختماناکتاو
escapement mechanism مکانیزم چاپکاغذ
safety mechanism ساز و کار ایمنی
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
firing mechanism قفل اتش
firing mechanism چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
releasing mechanism مکانیسم راه اندازی
locking mechanism مسدودکنندگی
market mechanism طرز کار بازار
market mechanism مکانیسم بازار
stop mechanism مکانیزم توقف
prediction mechanism دستگاه محاسب تیر
prediction mechanism دستگاه مدبر یا محاسب سبقت هدف
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
mechanism of the organ نظام تشکیلات
access mechanism دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
adjustment mechanism مکانیسم سازگاری
associative mechanism مکانیسم تجمعی
defence mechanism مکانیزم دفاعی
defence mechanism ساز و کاردفاعی
worm gear mechanism مکانیزم چرخ دنده حلزونی
firing stop mechanism مکانیسم ضامن اتش
blade lifting mechanism بلندکنندهتیغه
blade rotation mechanism چرخشدورانیتیغه
ratchet and pawl mechanism مکانیزم چرخ ضامن دار و گیر
bolt assist mechanism محلالصاقگلوله
crossing barrier mechanism قالبفلزی
depth-adjustment mechanism طرز کار تنظیم عمیق
innate releasing mechanism مکانیسم راه اندازی فطری
firing stop mechanism وسیله منع اتش ضامن خودکار
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
blade tilting mechanism عملکردتیغهواژگون
tractor feed mechanism مکانیسم تغذیه تراکتوری
brake expander mechanism مکانیزم انبساط ترمز
sour grapes mechanism مکانیسم ناچیز انگاری
change gear mechanism مکانیزم چرخ دندانه تبدیل
moving coil measuring mechanism مکانیزم سنجش قاب گردان
bail arm opening mechanism ماشینبازکنندهبازویمتحرک
clock سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clock ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
four o'clock لاله عباسی
four o'clock ساعت چهار
clock سنجیدن باساعت
the two o'clock d. توزیع ساعت دو
three second clock ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال
clock تپش زمان سنجی ساعت
clock زمانگیری
clock سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clock خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است
clock ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
clock ساعت
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clock وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clock مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock ساعت ورزشگاه
clock زمان سنج
four o'clock گل لاله عباسی
at eight o'clock در ساعت هشت
o'clock ساعت از روی ساعت
clock ساعت
clock زمان
clock maker ساعت ساز
clock pulse تپش زمان سنجی
biological clock ساعت زیستی
master clock شاه زمان سنج
master clock زمان سنج اصلی
clock paradox پارادکس زمانی
alarm clock ساعت شماطهای
clock method روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
military clock ساعت یا وقت نظامی
round-the-clock لاینقطع
round-the-clock پیوسته
clock signal علامت زمان سنجی
clock skew اریب زمان سنجی
The clock has stopped. ساعت دیواری خوابیده است
atomic clock ساعت اتمی
clock work چرخهای ساعت
internal clock ساعت داخلی
lady clock کفشدوز
lady clock پینه دوز
clock track شیار زمان سنجی
clock stagger رتبه زمان سنجی
clock timer زمانموردنظر
clock operator تنظیمکنندهوقت
clock speed سرعت ساعت
round-the-clock روز و شب
round-the-clock بیست و چهار ساعته
round-the-clock شبانه روزی
roller clock چشمی بسته قرقره دار
chess clock ساعت شطرنج
shot clock ساعت مسابقه
clock rate نرخ زمان سنجی
grandfather clock ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
tower clock برج ساعت
time clock ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
time clock گاه ساعت
twentyfour second clock ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال
relocation clock دایره تنظیم هدف
relocation clock دایره تنظیم تیر
to clock out [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
five-o'clock shadows ته ریش
five-o'clock shadow ته ریش
biological clock زیستآهنگ
biological clock زیست گشت
clock interrupt وقفه زمان سنجی
clock generator ساعت زا
physiological clock ساعت فیزیولوژیکی
clock generator مولد زمان سنجی
clock frequency بسامد زمان سنجی
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
digital clock ساعت رقمی
delta clock مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
alarum clock ساعت شماطهای
set the clock ساعت را تنظیم کردن
alarum clock خیزانک
cuckoo clock ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
round the clock ۲۴ ساعته
work against the clock بکوب کار کردن
electric clock ساعت الکتریکی
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
to clock in [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
digital clock زمان سنج رقمی
wall clock ساعت دیواری
game clock ساعت ورزشگاه
This is a self - winding clock . این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
delta clock که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com