English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
wing area مساحت بال
Search result with all words
variable area wing بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
Other Matches
to take under one's wing سرپرستی کردن
right wing toward پیشرو
right wing جناح راست
on the wing سیار متحرک
on the wing بالدار
on the wing پرواز کننده
off wing محل بازیگر گوش
wing لنگه
right wing toward دست راست
right wing toward میمنه
wing and wing حرکت با باز بودن کامل بادبانها
take (someone) under one's wing <idiom> زیرپروبال شخص راگرفتن
under one's wing <idiom> تحت مراقبت کسی
wing it <idiom> بدون آمادگی
to take wing پابفرارگذاشتن
to take wing پرواز کردن
to take under one's wing حمایت کردن
right-wing جناح راست
wing پره زائده پره دار
wing طرف
wing شاخه شعبه
wing پره
wing بالدار کردن پردارکردن
wing دسته حزبی
wing بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing پرواز پرش
wing گوش زمین
wing بال
wing پیمودن
wing گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing بال مانند زائده حبابی
wing جناح
wing گروه هوایی
wing تیپ هوایی جناح
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing chair مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
wing box ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
wing axis محور بال
wing tanks تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wind wing پنجره کوچک تهویه اتومبیل
wet wing بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
sea wing نرم تن دو کپه دریایی
vent wing پنجره گردان
wing vein رگهبال
wing slat نوکباله
wing rib دندهبال
wing pallet سطحپرهمانند
wing membrane اجزایبال
wing defence دفاعگوشه
wing attack حملهگوشه
tapered wing بالنوکتیز
straight wing بالمستقیم
wing covert پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
hind wing بالعقبی
wing drag پسای بال
wing screw پیچ گوشه دار
wing root ریشه بال
wing reactions واکنشهای بال
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing photograph نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing nut مهره گوشه دار
wing nut پیچ خروسکی
wing nut خروسک
wing nut پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing loading نسبت وزن کل به مساحت یال
wing loading وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing heavy تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing halfback هافبکهای کناری
wing section بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing setting نصب بال
wing drop افت ناگهانی برا روی یک بال
wing footed دارای پای پردار
wing footed تند
wing forward فوروارد گوش
wing wall دیواره جانبی
wing tunnel تونل باد
wing tip نوک کفش دارای قوس منحنی
wing threequarter هریک از دو مدافع کنار زمین
wing strut پایه بال
wing spread فاصله بین دو سر بال
wing spar عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wing skin پوسته بال
wing shooting شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
low wing بال پایین
right wing forward پیشرو دست راست
right wing of army پهلوی راست میمنه
left wing شخص دست چپی
left wing مربوط به جناح چپ
left-wing شخص دست چپی
left-wing مربوط به جناح چپ
right wing of army جناح یمین
fixed wing هواپیمای بال ثابت
fixed wing بال ثابت
rhombus wing بالی با سطح مقطع متقارن
queen's wing جناح وزیر شطرنج
front wing گلگیر جلوی اتومبیل
king's wing جناح شاه شطرنج
mid wing بال وسط
isoclinic wing بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
inside wing بال داخلی
wing footed سریع
highed wing بال لولاشده
high wing بال بالا
hard wing بال صلب
parasol wing بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
fixed-wing هواپیمای بال ثابت
fixed-wing بال ثابت
right wing to ward پیشرو
cross-wing [بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
chimney-wing بغله های شومینه
bat's-wing [نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
centrist wing طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
upper wing بال بالایی در هواپیمای دوباله
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
simple wing طرح تهاجمی با خط نامتعادل
delta wing بال دلتا
center wing بال میانی
double wing بازی هافبک در گوش
right wing to ward دست راست
rotary wing بال گردان
rotary wing هواپیمای بال گردان
wing commander سرهنگ دوم هوایی
wing commanders سرهنگ دوم هوایی
delta wing بال مثلث
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
left wing of army جناح یسار
left wing for ward پیشرو دست چپ
to piniona bird's wing نوک بال مرغی را چیدن
rotary wing aircraft هواپیما با بال گردنده
reverse chicken wing نوعی کلید کشی
fixed wing aircraft هواپیما با بال ثابت
real box wing بالی با سه تیرک
swept-back wing بالدم جارویی
box beam wing نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
[extreme] right-wing scene صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
left wing of army پهلوی چپ میسره
leg ride and reverse chicken wing سگک قفل قیصر
area پهنک
area دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area مساحت سطح
no-go area منطقهممنوعه
area سطح مقطع
I know the area more or less . کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
area عرصه
area رشته [دانشی]
area جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
area بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area قلمرو
area گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area محوطه
area ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
area بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
area ناحیه
area فضا
area شاخه [دانشی]
area مساحت
area منطقه
area حوزه
area سطح
area اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
area پهنه
rendezvous area منطقه تجمع موقت
rendezvous area نقطه الحاق یکانها
rendezvous area موضع انتظار
rendezvous area وعده گاه
rendezvous area منطقه تجمع
area of a triangle مساحت مثلث
residential area ناحیه مسکونی
reserved area مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
transit area منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
retention area قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
girthed area سطح جانبی [ریاضی]
restricted area منطقه منع عبور ومرور
restricted area منطقه اتش محدود
roof area سطح بام
restricted area منطقه ممنوعه
rear area منطقه عقب
rainfall area منطقه بارش ناحیه بارندگی
motor area ناحیه حرکتی
military area حوزه جغرافیایی نظامی
military area منطقه نظامی
marketing area منطقه توزیع کالا
magazine area محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
playing area محدوده زمین
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
lodgment area منطقه استراحت یا فرود در سر پل
lodgment area منطقه استقرار
living area منطقه زندگی
mounting area منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
output area ناحیه
rainfall area پهنه باران
pyramidal area ناحیه هرمی
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
prohibited area منطقه منع اتش
position area منطقه مواضع
piston area سطح پیستون
open area فضای ازاد
overflow area ناحیه سرریز
output area ناحیه خروجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com