Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
English
Persian
boast
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasts
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
Other Matches
bort
خرده الماسی تراشدار
cullet
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
quarries
شیشه الماسی چهارگوش
quarry
شیشه الماسی چهارگوش
quarrying
شیشه الماسی چهارگوش
putty powder
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
jeweller's putty
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
glass dust
خرده شیشه
splintered
تراشه خرده شیشه
splintering
تراشه خرده شیشه
splinters
تراشه خرده شیشه
flinders
خرده شیشه وامثال ان
splinter
تراشه خرده شیشه
junk
اهن پاره خرده شیشه
smalto
خرده شیشه رنگین روی اجرموزاییک
Mina-khani design
طرح میناخانی
[این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
future promissory
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
nurser
شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
stepper
چیزی که برای پله بکار می رود
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
white line
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
polyonymy
بکار بردن چند نام برای یک چیز
polyonging
بکار بردن چند نام برای یک چیز
applied
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
software mointor
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
it is of no use to us
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
pulsatilla
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
listerine
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
excipient
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
nixie tube
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
wetting
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
gibberish
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
buff stick
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
wet blanket
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blankets
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
check sum
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
diamond pass
کالیبر الماسی
diamond pass
رخده الماسی
diamond drill
مته الماسی
diamond polishing
پرداخت الماسی
mascle
الماسی شکل
nundinal letter
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
z 0
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
dipsticks
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
slander
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
dipstick
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
power house building
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
hundreds and thousands
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
additions
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
winched
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winch
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
decking
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
addition
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
winches
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
junk
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
malines
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
prunella
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vegetable oil
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
monochord
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
law calf
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
dribbling
خرده خرده پیش بردن
dribbled
خرده خرده پیش بردن
dribble
خرده خرده پیش بردن
dribbles
خرده خرده پیش بردن
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
strobe
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
linstock
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
gabion
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
cyaniding
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
yoke
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
framebuffer
یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
ink bottle
شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman
تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass
شیشه سنگ شیشه تختهای
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
algol
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
diptych
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
hyphens
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
hyphen
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
gpss
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
head load control
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
antihistamine
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
reflexes
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
scripsit
بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
reflex
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
amalgam
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
amalgams
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
stair stepping
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
shed stick
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
paduasoy
پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
zone bits
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
ebcdic
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
sipping
خرده خرده نوشی
sip
خرده خرده نوشی
sipped
خرده خرده نوشی
sips
خرده خرده نوشی
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
reset key
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
res ipsa loquitur
این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
masks
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
gig
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
glass wool
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
medallion
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
crumbs
خرده
glimmered
خرده
sub
خرده
trash ice
خرده یخ
subs
خرده
particles
خرده
particle
خرده
crumb
خرده
round
بی خرده
snippel
خرده
fragment
خرده
fragmenting
خرده
fragments
خرده
snippy
خرده
debris
خرده
fractions
خرده
fraction
خرده
smallest
خرده
small
خرده
jotted
خرده
jots
خرده
jot
خرده
bits
خرده
dribblet
خرده
bit
خرده
tittle
خرده
roundest
بی خرده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com