English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (13 milliseconds)
English Persian
promise the moon <idiom> آماده انجام کار
psyched up <idiom> آماده انجام کار
Search result with all words
program نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
idle نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
beta test گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
to be about to do something <idiom> آماده انجام کاری بودن [اصطلاح روزمره]
to be on the verge [brink] of doing something <idiom> آماده انجام کاری بودن [اصطلاح روزمره]
Other Matches
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
fail انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water [Idiom] کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automate نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures انجام ندادن کاری که باید انجام شود
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
scratch one's back <idiom> کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
able آماده
at one's fingertips <idiom> آماده
upward compatible اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
get ready <idiom> آماده شدن از
give-and-take آماده به توافق
accommodate آماده کردن
up in arms <idiom> آماده حمله
in arms <idiom> آماده جنگیدن
up to <idiom> آماده شیطنت
here goes nothing <idiom> آماده شروع
set out <idiom> آماده سفرشدن
make arrangements آماده کردن
take up arms <idiom> آماده جنگیدن
handshaking آماده دریافت
in the pipeline [Colloquial] در آماده سازی
make preparations آماده کردن
accessible آماده پذیرایی
make provisions آماده کردن
fair game طعمهی حاضر و آماده
luncheon meat گوشت پخته و آماده
go ahead <idiom> آماده کار شدن
get set <idiom> آماده شروع شدن
preparations آماده کردن چیزی
red alert حالت آماده باش
preparation آماده کردن چیزی
prone to do something آماده کردن برای
to prepare [for] آماده شدن [به یا برای]
up for grabs <idiom> آماده رقابت شدن
cold بدون آماده بودن
red alerts حالت آماده باش
dinner etc. is served غذا آماده است
in store <idiom> آماده بوقوع پیوستن
to stand ready for [+ noun] آماده بودن برای
to stand ready to [+ verb] آماده بودن برای
colder بدون آماده بودن
coldest بدون آماده بودن
at someone's beck and call <idiom> همیشه آماده پذیرایی
colds بدون آماده بودن
to be in season [in heat] آماده جفتگیری بودن [جانورشناسی]
prone to do something آماده برای کردن کاری
precompiled code کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
retaking آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retake آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retakes آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
Since you are not ready ... چونکه هنوز آماده نیستی...
able آماده بودن آرایش دادن
retaken آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
As you are not ready ... چونکه هنوز آماده نیستی...
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
forthcoming <adj.> آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
on call <idiom> آماده برای ترک خدمت
hit the books <idiom> برای کلاس آماده شدن
to prepare something چیزی را آماده کردن [آشپزی]
cast the first stone <idiom> همیشه آماده جنگیدن است
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
to dress [food] آماده کردن [پختن] [غذا یا دسرت]
sixth form دورهی آماده سازی برای دانشگاه
rework برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked برای کاربرد مجدد آماده کردن
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
reworking برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworks برای کاربرد مجدد آماده کردن
design development آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
sixth forms دورهی آماده سازی برای دانشگاه
finished کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
in the market for <idiom> خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
standby که در صورت خرابی آماده استفاده است
to set about دست بکاری زدن آماده کاری
standbys که در صورت خرابی آماده استفاده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queries 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
interleaving به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
on-call service آماده برای ترک در خدمت [اصطلاح رسمی]
to be on-call در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
To stand at attention(ease). بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
It's time to prepare the meal. وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
on tap <adj.> همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
I am prepared for any eventuality. برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
pages عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
page عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
paged عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
To work on someone کسی را پختن [از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
clearest سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clearer سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clear سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
attended operation فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
clears سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
microprogram مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
finished متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
focussed پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
handshaking سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال
focused پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
action architecture [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
focus پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussing پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
contentions مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
contention مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
focusses پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
demanded پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
focuses پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
open آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
demand پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
opens آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
demands پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
opened آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
continues ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
takedown مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
streams تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
print فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
cts CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
greasy wool پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
mediums رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
preprocessor نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
emptied رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptier رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empties رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
medium رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
beta version گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
emptiest رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empty رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
printed فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
prints فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
feasibility امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
dataset سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
processed silk ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
pre- اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
driver نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
microsoft جستجوگر وب ساخت ماکرو سافت که آماده است و به کاربر امکان دیدن صفحه وب را میدهد
drivers نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
outputs ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
output ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
takedown حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
buffer استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
workspace فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
dual دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
pre اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
length تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
lengths تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
opened آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
dos نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
Internet جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
Internet می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
invited حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invite حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
opens آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
invites حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
open آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
mission , oriented لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
expanded memory system ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
bins محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
open سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
clean کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleaned کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleanest کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
affirmative سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است.
opens سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cleans کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
AT command set حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
opened سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
howler صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
open برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
opened برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
howlers صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
turnkey system سیستم کامل که طبق نیاز مشتری طراحی شده است و آماده استفاده است
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com