English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
intercepting ditch ابرو بالای خاکبرداری
Other Matches
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
excavating خاکبرداری
excavate خاکبرداری
cut خاکبرداری
excavated خاکبرداری
excavates خاکبرداری
cuts خاکبرداری
excavation خاکبرداری
slope of cutting شیروانی خاکبرداری
railings خاکبرداری باریل
borrow pit گود خاکبرداری
borrow pit چاله خاکبرداری
railing خاکبرداری باریل
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
hoe کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoeing کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoed کج بیل حفاری یا خاکبرداری
overbreak خاکبرداری اضافه برنیمرخ
hoes کج بیل حفاری یا خاکبرداری
dredging خاکبرداری زیر ابی
landscape خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscaping خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscapes خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscaped خاکبرداری وخیابان بندی کردن
borrow pit محل خاکبرداری جهت استفاده خاک ان درخاکریز
pusher tractor تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
ditched ابرو
dishonorable بی ابرو
low dwon بی ابرو
ditch ابرو
brace خط ابرو
ditches ابرو
creditability ابرو
reputation ابرو
dishonourable بی ابرو
accolades خط ابرو
prestige ابرو
low down بی ابرو
gutter ابرو
gutters ابرو
brows ابرو
brow ابرو
eyebrow ابرو
eyebrows ابرو
apt words ابرو
reputations ابرو
low-down بی ابرو
credit ابرو
credited ابرو
crediting ابرو
credits ابرو
accolade خط ابرو
watercourse ابرو
street gutter ابرو
wash out ابرو
braced خط ابرو
canal ابرو
canals ابرو
bristling ابرو
weephole ابرو دیوار
not to stir an eyelid خم به ابرو نیاوردن
what impaired his reputation چه چیز به ابرو
gutters ابرو شیروانی
reputation ابرو خوشنامی
superciliary مربوط به ابرو
honor ابرو ناموس
aqua ابرو عرق
reputations ابرو خوشنامی
box gutter ابرو صندوقهای
names ابرو علامت
name ابرو علامت
wash out شیار ابرو
gutter ابرو شیروانی
pencilling مداد ابرو
pencils مداد ابرو
Not to turn a hair. Not to bat an eyelid. خم به ابرو نیاوردن
braced اتل ابرو
brace اتل ابرو
hip ابرو درهای
hips ابرو درهای
pencil مداد ابرو
channeled ابرو ابراهه
channeling ابرو ابراهه
channelled ابرو ابراهه
indignities هتک ابرو
channels ابرو ابراهه
indignity هتک ابرو
channel ابرو ابراهه
To pluck ones eyebrows. زیر ابرو برداشتن
scowling ابرو درهم کشی
fauxpas خبط یاخطایی که ابرو
scowl ابرو درهم کشی
culverts مجرای سر پوشیده ابرو
scowls ابرو درهم کشی
culvert مجرای سر پوشیده ابرو
scowled ابرو درهم کشی
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
crayons مداد ابرو نقاشی کردن
crayon مداد ابرو نقاشی کردن
highbrow دارای ابرو وپیشانی بلند
to pucker up the brow در هم کشیدن گره بر ابرو زدن
ditches ابرو کنار راه کنده
ditched ابرو کنار راه کنده
glabella برامدگی پیشانی میان دو ابرو
ditch ابرو کنار راه کنده
To make eyes. چشم و ابرو آمدن (نازو غمزه ).
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
over- بالای سر
over- بالای
over بالای سر
up بالای
over بالای
overhead بالای سر
overhead در بالای سر
upped بالای
above بالای سر
above بالای
upping بالای
oer بالای
atop of در بالای
atop of بالای
at the top of در بالای
outreach بالای سر
into the bargain بالای ان
mean high water اب بالای میانگین
It passed over my head. از بالای سرم رد شد
mantel board در بالای بخاری
knap بالای تپه
up the street بالای خیابان
above the earth بالای زمین
fan light پنجره بالای در
crow's nest بالای بلندی
roof tree کش بالای شیروانی
over the horizon از بالای افق
ridge pole کش بالای شیروانی
crowns بالای هرچیزی
crown بالای هرچیزی
rooftops بالای بام
rooftop بالای بام
over the horizon بالای افق
overhead backhand بک هند از بالای سر
overhead cover حفاظ بالای سر
overhead forehand فورهند از بالای سر
overhead stroke ضربه از بالای سر
oer بالای سر روی سر
plunging fire اتش بالای سر
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
ridge piece کش بالای شیروانی
ridge tree کش بالای شیروانی
run over <idiom> حرکت از بالای
on بالای در باره
upstream بالای رودخانه
aloft در بالای زمین
in- بالای روی
in بالای روی
fanlight پنجره بالای در
fanlights پنجره بالای در
uptown بالای شهر
rain water head طشتک بالای ناودان
truck کلاهک بالای دکل
referee داور بالای والیبال
refereed داور بالای والیبال
refereeing داور بالای والیبال
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
aloft سطوح بالا در بالای
trucks کلاهک بالای دکل
aboveground در بالای سطح زمین
superlunary واقع بر بالای ماه
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
bed moulding گچبری بالای کتیبه
tree house خانه بالای درخت
spike over the block ابشار از بالای دفاع
trucking کلاهک بالای دکل
overwrite بالای محلی نوشتن
trucked کلاهک بالای دکل
bartizan کنگره بالای برج
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
high rate of interest نرخ بالای بهره
head water بالای رودخانه بالارود
referees داور بالای والیبال
chimney-head [بالای دودکش کوره ای]
on station پروازهواپیما بالای هدف
headlines در بالای صفحه ریسمان
penthouses اطاقک بالای بام
penthouse اطاقک بالای بام
pulpit بالای منبر رفتن
pulpits بالای منبر رفتن
overhead pass پاس با دو دست از بالای سر
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
headline در بالای صفحه ریسمان
space above property فضای قسمت بالای ملک
top ضربه به بالای توپ بیلیارد
on station اماده باش بالای هدف
foretoppsail بادبان بالای شراع صدر
dome light چراغ بالای طاق خودرو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com