Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
inlet pipe connection |
اتصال لوله ورودی |
|
|
Other Matches |
|
male connector |
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند |
foam inlet tube |
لوله ورودی کف |
pipe connection |
اتصال لوله |
inductor ballast |
اتصال ورودی القائی |
inductor ballast |
اتصال ورودی پیچک |
socket |
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند] |
sockets |
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند |
three pin plug |
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته |
channeled |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channel |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channelled |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channeling |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channels |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
intubate |
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust |
wiring |
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها |
coroutine |
دستورالعمل اتصال مجموعهای از ورودی ها به مجموعهای از خروجی ها |
queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
JK flip flop |
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند |
gate |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
gates |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
hash |
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها |
hash |
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد |
drop down list box |
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد |
list |
لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد |
input preamplifier |
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی |
hoses |
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی |
hosing |
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی |
hose |
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی |
hosed |
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی |
elvate |
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد |
muzzle burst |
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ |
breech end |
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله |
go devil |
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت |
thermionic tube |
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی |
cannons |
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار |
cannon |
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار |
patches |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
patch |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
layers |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
layer |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
PPP |
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون |
connector |
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند |
fiber |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
fibre |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
fibres |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
contacted |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacting |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contact |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacts |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
moorings |
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال |
DB connector |
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده |
jack ring |
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود |
vas deferens |
لوله خروجی بیضه لوله منی |
rigatoni |
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه |
swivels |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
drawbar |
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال |
linkages |
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن |
swivelled |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
swivel |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
linkage |
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن |
d/a converter |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
dac |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
inputted |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
approach channel |
کانال ورودی- نهر ورودی |
input |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
analog |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
chain |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
chains |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
spigot |
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد |
oviduct |
لوله رحمی لوله فالوپ |
water pipe |
لوله مخصوص لوله کشی اب |
sockets |
بست لوله دوراهی لوله |
to pipeline |
با خط لوله لوله کشی کردن |
full |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
anti- |
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
angle of depression |
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله |
pipeline assets |
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله |
RJ connector |
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود |
terminals |
محل اتصال پیچ اتصال |
terminal |
محل اتصال پیچ اتصال |
lead |
قطب اتصال سیم اتصال |
slip road |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
leads |
قطب اتصال سیم اتصال |
ramps |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
ramp |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
cascade connection |
اتصال کاسکاد اتصال پلهای |
flash tube |
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار |
back to battery |
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ |
analogue |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
analogues |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
dense index |
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده |
input |
توان ورودی ورودی |
inputted |
توان ورودی ورودی |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
collimating sight |
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف |
T connector |
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند |
differences |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
alternatives |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
exjunction |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
alternative |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
EXOR |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
input output processor |
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
interfaces |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
interface |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
half |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
subscriber's line |
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک |
symmetric difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
NAND function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
denials |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
dispersion |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد |
denial |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
equality |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
except |
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
angle of traverse |
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله |
entrancing |
ورودی |
entrance |
ورودی |
entranced |
ورودی |
entrances |
ورودی |
primary |
ورودی |
intake |
ورودی |
inlet |
ورودی |
inlets |
ورودی |
inflow |
ورودی |
input |
ورودی |
inputted |
ورودی |
input queue |
صف ورودی |
intakes |
ورودی |
propylaeum |
سر در ورودی |
entrance door |
ورودی |
entry door |
ورودی |
front door [of house] |
در ورودی |
entry door |
در ورودی |
entrance |
در ورودی |
entrance door |
در ورودی |
front door [of house] |
ورودی |
gateway |
ورودی |
access |
ورودی |
columniation |
رواق ورودی |
three input adder |
افزایشگر با سه ورودی |
entry |
عمل ورودی |
doorway |
درگاه ورودی |
input frequency |
فرکانس ورودی |
input field |
میدان ورودی |
input mode |
وضعیت ورودی |
inputted |
دادن ورودی |
input impedance |
امپدانس ورودی |
input level |
سطح ورودی |
input job queue |
صف برنامه ورودی |
inputted |
توان ورودی |
input |
دادن ورودی |
input |
وسیله ورودی |
input media |
رسانه ورودی |
input mode |
حالت ورودی |
inputted |
وسیله ورودی |
input information |
اطلاعات ورودی |
input electrode |
الکترود ورودی |
input drift |
رانش ورودی |
input card |
کارت ورودی |
input capacitor |
خازن ورودی |
input capacitance |
فرفیت ورودی |
input bound |
کران ورودی |
input block |
بلاک ورودی |
input block |
واحد ورودی |
input attenuation |
میرائی ورودی |
input area |
ناحیه ورودی |
inlet valve |
سوپاپ ورودی |
doorways |
درگاه ورودی |
doorway |
درگاه ورودی |
hallways |
تالار ورودی |
input diode |
دیود ورودی |
input device |
دستگاه ورودی |
input data |
داده ورودی |
input data |
معطیات ورودی |
input current |
جریان ورودی |
input coupling |
پیوست ورودی |
input control unit |
واحدکنترل ورودی |
input control |
کنترل ورودی |
input circuit |
مدار ورودی |
hallway |
تالار ورودی |
inlet splitter |
شکافنده ورودی |
relative |
وسیله ورودی |
intake pressure |
فشار ورودی |
intake port |
سوپاپ ورودی |
intake port |
دریچه ورودی |
intake manifold |
مانیفولد ورودی |
intake chamber |
محفظه ورودی |
intake air |
هوای ورودی |