English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English Persian
dysmenorrhea اختلال قاعدگی
Other Matches
irregularity بی قاعدگی
menstruation قاعدگی
eccentricities بی قاعدگی
eccentricity بی قاعدگی
menarche نخستین قاعدگی
menorrhagia ازدیادخون در قاعدگی
menses قاعدگی زنان
menstruation قاعدگی در زنان
menstrual cycle چرخه قاعدگی
catamenia قاعدگی زنان
amenorrhea فقدان قاعدگی
emmenagogue ادویه قاعدگی اور
emmenagogue داروهای ازدیاد قاعدگی
fluor قاعدگی زنان سیال
menstruation قاعدگی زنان طمث
tampon پنبه یا کهنه قاعدگی
tampons پنبه یا کهنه قاعدگی
premenstrual قبل از قاعدگی زنان
dysmenorrhea قاعدگی دردناک عسرالطمث دشتاک
abnormality بی قاعدگی وضع غیر عادی
abnormalities بی قاعدگی وضع غیر عادی
menopause بند امدن قاعدگی ایست طمث
sanitary napkin دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
sanitary napkins دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
line noise اختلال
line hit اختلال خط
impairment اختلال
tribulation اختلال
tribulations اختلال
perturbation اختلال
perturbations اختلال
disorders اختلال
disturbance اختلال
irregularity اختلال
distribance اختلال
disturbances اختلال
derangement اختلال
impariment اختلال
disorder اختلال
neuremia اختلال پی ها
noises اختلال
noise اختلال
developmental disorder اختلال رشدی
cyclic disorder اختلال دورهای
dissociative disorder اختلال گسستی
convulsive disorder اختلال تشنجی
ageusia اختلال چشایی
background noise اختلال پس زمینه
character disorder اختلال منش
clamper برای قط ع اختلال
conduct disorder اختلال رفتاری
apselaphesia اختلال بساوشی
mental defectives اختلال حواس
radar trapping اختلال رادار
unsoundness of mind اختلال مشاعیر
time jitter اختلال زمانی
time flutter اختلال زمانی
emotional disorder اختلال هیجانی
personality disorder اختلال شخصیت
paramnesia اختلال حافظه
organic disorder اختلال عضوی
oppositional disorder اختلال نافرمانی
mental disorder اختلال روانی
mental disorder اختلال مشاعیر
mental disturbance اختلال روانی
psychiatric disorder اختلال روانی
noise immunity مصونیت از اختلال
personality disturbance اختلال شخصیت
magnetic anomaly اختلال مغناطیسی
lalopathy اختلال گویایی
thought disorder اختلال فکر
sexual disorder اختلال جنسی
quantization noise اختلال تدریج
dysbulia اختلال اراده
perturbation theory نظریه اختلال
mental abnormality اختلال مشاعر
dystonia اختلال تونوس
emotional disturbance اختلال هیجانی
factitious disorder اختلال ساختگی
kettle of fish اشفتگی اختلال
neuremia اختلال اعصاب
interference اختلال در سیگنال
unbalance اختلال مشاعر
unbalances اختلال مشاعر
unbalancing اختلال مشاعر
perturbation انحراف اختلال
neuroses اختلال روانی
perturbations انحراف اختلال
neurosis اختلال اعصاب
neurosis اختلال روانی
dyspepsia اختلال هضم
neuroses اختلال اعصاب
formal thought disorder اختلال صوری فکر
somatoform disorder اختلال جسمانی شکل
dyscrasia اختلال مزاجی یا دماغی
pipping اختلال مزاج خال
dysmetria اختلال حرکتی- تخمینی
pips اختلال مزاج خال
eating disorder اختلال خورد و خوراک
schizophreniform disorder اختلال اسکیزوفرنی شکل
shared paranoid disorder اختلال پارانویایی مشترک
pipped اختلال مزاج خال
neurotic دچار اختلال عصبی
schizoaffective disorder اختلال اسکیزوفرنی عاطفی
font id conflict اختلال شناسایی فونت
generalized anxiety disorder اختلال اضطراب فراگیر
somatization disorder اختلال جسمانی کردن
dysaesthesia اختلال حواس جسمانی
bipolar affective disorder اختلال عاطفی دو قطبی
amimia اختلال بیانگری چهره
transmission خطای ناشی از اختلال در خط
transmissions خطای ناشی از اختلال در خط
affective disorders اختلال های عاطفی
acute brain disorder اختلال مغزی حاد
acopia اختلال استنساخ شکل
dyspeptic دارای اختلال هاضمه
maim اختلال یا از کارافتادگی عضوی
pip اختلال مزاج خال
maims اختلال یا از کارافتادگی عضوی
protanomaly اختلال سرخ بینی
maimed اختلال یا از کارافتادگی عضوی
content thought disorder اختلال محتوایی فکر
disorderliness اختلال بهم خوردگی
maiming اختلال یا از کارافتادگی عضوی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
deranyement اختلال مرهم زنی
dystonia اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
radar trapping اختلال پیدا کردن رادار
paresthesia اختلال حس لمس بصورت خارش
perturbation [terms] آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
backgrounds اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
unbalancing بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
unbalances بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
background اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
unbalance بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
babbles اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
corruption خطاهای داده ناشی از اختلال یاوسایل خراب
babble اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbled اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
disaster dump اختلال در داده یا برنامه ناشی از خطا یامشکل در سیستم
quantize اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
noises اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signaled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signalled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
noise اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
parkinsonism اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
bends بیرون امدن حبابهای گاز ازبافتهای بدن و اختلال درگردش خون
voltages خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
voltage خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
trapezoidal distortion اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
interference اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
electromagnetic اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
flutters کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
noisy mode رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
flutter کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
glitch یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
NetShow سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
glitches یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
crash protected دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
degradation کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
intermittent error خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
saturated colour که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com