English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
encampment اردو پایگاه
encampments اردو پایگاه
Other Matches
querying زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregate تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
roll back کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
aggregates تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queries زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
deployment operating base پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
language زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
camp اردو
camped اردو
camps اردو
encage اردو زدن
cook house اشپزخانه اردو
castrametation فن ترتیب اردو
encamps اردو زدن
camping اردو زدن
encamp اردو زدن
encamping اردو زدن
camp اردو زدن
encamped اردو زدن
laagering اردو زنی
camps اردو زدن
Urdu زبان اردو
campsites محل اردو
to cut one's lucky اردو برچیدن
camped اردو زدن
campsite محل اردو
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
laager در اردو مسکن گزیدن
campsites محل مناسب اردو
Camping اردو یا چادر زدن
encampment محل اردو زدن
No camping اردو زدن ممنوع
dwelling مستقرشدن اردو زدن
training table میز ناهارخوری در اردو
to strike tens اردو رابهم زدن
campsite محل مناسب اردو
dwellings مستقرشدن اردو زدن
encampments محل اردو زدن
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
Can we camp here? آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
camper شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
campers شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
camp پادگان اردو زدن چادر زدن
camps پادگان اردو زدن چادر زدن
camped پادگان اردو زدن چادر زدن
station پایگاه
aboard در پایگاه
posted پایگاه
stationed پایگاه
stations پایگاه
post پایگاه
platform پایگاه
posts پایگاه
campound پایگاه
site پایگاه
sited پایگاه
sites پایگاه
platforms پایگاه
post- پایگاه
lodgment or lodge پایگاه
status پایگاه
base development تهیه پایگاه
base defense پدافند پایگاه
base development ساختن پایگاه
landing site پایگاه فرود
base map نقشه پایگاه
base camp پایگاه مبنا
height of site ارتفاع پایگاه
hardened site پایگاه مقاوم
base of operations پایگاه عملیات
space platform پایگاه فضایی
spaceport پایگاه فضایی
battle station پایگاه رزمی
battle station پایگاه جنگی
social status پایگاه اجتماعی
knowledge base پایگاه معلومات
home port پایگاه مادر
home port پایگاه اصلی
achieved status پایگاه اکتسابی
knowledge base پایگاه دانش
advance base پایگاه جلو
knowledge base پایگاه اگاهی
professional status پایگاه حرفهای
air force base پایگاه هوایی
naval base پایگاه دریایی
automatic take تغییر پایگاه
naval station پایگاه دریایی
base command فرماندهی پایگاه
base defense پدافند از پایگاه
data bank پایگاه داده
databases پایگاه داده ها
filbert base پایگاه فریبنده
class status پایگاه طبقهای
air base پایگاه هوایی
space stations پایگاه فضایی
space station پایگاه فضایی
vacation camp [American E] پایگاه تابستانی
outposts پایگاه مرزی
outpost پایگاه مرزی
data banks پایگاه داده ها
data banks پایگاه داده
data bank پایگاه داده ها
defense base پایگاه دفاعی
defense base پایگاه پدافندی
filbert base پایگاه دروغین
database پایگاه داده ها
data base پایگاه داده ها
air bases پایگاه هوایی
footholds جای ثابت پایگاه
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
foothold جای ثابت پایگاه
commodores فرمانده پایگاه هوایی
outpost پایگاه نفوذی شطرنج
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
outposts پایگاه نفوذی شطرنج
naval auxiliary پایگاه لجستیکی دریایی
socioeconomic status پایگاه اجتماعی- اقتصادی
relational database پایگاه داده رابطهای
data base management مدیریت پایگاه داده
commodore فرمانده پایگاه هوایی
database structure ساختار پایگاه داده ها
data base environment محیط پایگاه داده
data base analyst تحلیل گر پایگاه داده
data base administrator مسئول پایگاه داده ها
corner طرفین پایگاه اصلی
computerized data base پایگاه دادههای کامپیوتری
fire support base پایگاه پشتیبانی اتش
fleet operating base پایگاه عملیاتی ناوگان
dinger دویدن به پایگاه اصلی
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
cornering طرفین پایگاه اصلی
corners طرفین پایگاه اصلی
citadel پایگاه مستحکم ارگ
distributed data base پایگاه داده توزیعی
exhaustive search جستجو هر رکورد در پایگاه
database management مدیریت پایگاه داده ها
database disign طرح پایگاه داده ها
data base specialist متخصص پایگاه داده
data base manager مدیر پایگاه داده
citadels پایگاه مستحکم ارگ
data base management مدیریت پایگاه داده ها
floating base پایگاه شناور دریایی
hard missile base پایگاه مستحکم موشک
bridgeheads پایگاه درکنار دریا
advanced landing field پایگاه فرود مقدم
bare base پایگاه اماده نشده
army base پایگاه نیروی زمینی
air force base پایگاه نیروی هوایی
bridgehead پایگاه درکنار دریا
hardware platform پایگاه سخت افزار
air beacon برج مراقبت پایگاه
frameworks مدیریت پایگاه داده
base running دویدن بسوی پایگاه
framework مدیریت پایگاه داده
advanced landing field پایگاه هوایی مقدم
entry در پایگاه دادههای یا کتابخانه
active database پایگاه دادههای فعال
bare base پایگاه اشغال نشده
advance base پایگاه مقدم صحنه عملیات
very large data base پایگاه داده بسیار بزرگ
database management program برنامه مدیریت پایگاه داده ها
database management system سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
on line database پایگاه داده درون خطی
relational database management مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
crowd the plate نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
bring in امتیاز بدست اوردن در پایگاه
data base management system سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hitting جستجوی موفق در پایگاه داده
collections و مرتب کردن در پایگاه داده
hit جستجوی موفق در پایگاه داده
hits جستجوی موفق در پایگاه داده
collection و مرتب کردن در پایگاه داده
connect ضربه موفق در پایگاه دوم
connects ضربه موفق در پایگاه دوم
base runner توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
alternated کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
record oriented database management برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
rdbms سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
alternates کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
base on halls گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
relational data menagement system سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com