Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
penny a line
ارزان نویس بی مایه
Other Matches
bituminous binder
مایه اتصال هیدروکربوری چسب مایه قیری
addersser or or
نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
cheapest
ارزان
cut rate
ارزان
micro
ارزان
micros
ارزان
low priced
ارزان
cheaper
ارزان
microcomputer
ارزان
jitney
ارزان
hand me down
ارزان
penny a line
ارزان
hand-me-down
ارزان
inexpensively
ارزان
inexpensive
ارزان
cheap
ارزان
hand-me-downs
ارزان
penny gaff
نمایشگاه ارزان
to pull down
ارزان کردن
to look down
ارزان شدن
jerry built
ارزان بناشده
jerry-built
ارزان بناشده
cheapskate
ادم ارزان خر
look down
ارزان شدن
brummagem
پست ارزان
cheap labor
کار ارزان
gimcrack
بازیچه ارزان
flivver
اتومبیل ارزان
easy money
پول ارزان
gasper
سیگارت ارزان
dirt cheap
بسیار ارزان
red eye
ویسکی ارزان
cheap money
پول ارزان
to sell off
ارزان فروختن
undersell
ارزان تر فروختن
bargain
خرید ارزان
off season
ارزان تر از معمول
grotty
ارزان و کثیف
doss-houses
مسافرخانهی ارزان
doss-house
مسافرخانهی ارزان
gaff
تفریحگاه ارزان پیرمردپرحرف
flophouse
اطاق ارزان قیمت
hand-me-downs
لباس ارزان ودوخته
gladstone
نوعی شراب ارزان
flophouses
اطاق ارزان قیمت
hand me down
لباس ارزان ودوخته
woodbind
سیگار برگ ارزان
hand-me-down
لباس ارزان ودوخته
woodbine
سیگار برگ ارزان
jerry build
با مصالح ارزان ساختمان کردن
bargain
قرارداد معامله خرید ارزان
bargained
قرارداد معامله خرید ارزان
bargaining
قرارداد معامله خرید ارزان
five and ten
مغازه اجناس ارزان قیمت
cheap labor
نیروی کار ارزان قیمت
gallery
جای ارزان اطاق نقاشی
galleries
جای ارزان اطاق نقاشی
cheapen
ارزان شدن تحقیر کردن
cheapened
ارزان شدن تحقیر کردن
cheapening
ارزان شدن تحقیر کردن
cheapens
ارزان شدن تحقیر کردن
calico
پارچههای پنبهای ارزان قیمت
bargains
قرارداد معامله خرید ارزان
barrelhouse
میکده ورقاصخانه ارزان قیمت
That is despised which is cheaply obtained.
<proverb>
ارزان یافته خوار است .
good deal
<idiom>
قیمت ارزان باکیفیتی بالا
It is dirt cheap . It is a give - away .
مفت است ( بی نهایت ارزان )
profit cannibalism
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
penny barber
دلاک ارزان یا دینار گیر
ten cent store
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
skid row
محله مشروب فروشهای ارزان
sell off
ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
wood bine
ویشه تاک جنگلی یکجورسیگار ارزان
datacom
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
leading articles
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading article
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
koalapad
صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
bargain hunter
کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
gutter man
دوره گردیکه چیزهای ارزان وکهنه می فروشد
honky tonk
محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
Is there an inexpensive restaurant around here?
آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here?
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
flea market
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea markets
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
jumble shop
دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
principal
مایه
thinnest
کم مایه
thinned
کم مایه
wishy washy
کم مایه
wishy-washy
کم مایه
principals
مایه
low-pitched
کم مایه
stock
: مایه
stocked
: مایه
thinners
کم مایه
motifs
مایه
motif
مایه
low pitched
کم مایه
thins
کم مایه
thin
کم مایه
resource
مایه
genitor
مایه
germen
مایه
gravamen
مایه غم
dump
بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
blue chip personal computer
IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
nest egg
مایه اندوخته
bones of contention
مایه نفاق
bone of contention
مایه نفاق
poor lime
اهک کم مایه
baits
مایه تطمیع
poor gas
گاز کم مایه
tough clay
خاک رس پر مایه
nest eggs
مایه اندوخته
making
مایه کامیابی
baited
مایه تطمیع
bait
مایه تطمیع
feeding cloth
مایه رسان
motifs
مایه اصلی
feeling tone
مایه احساسی
motif
مایه اصلی
origins
سرچشمه مایه
origin
سرچشمه مایه
principal and profit
مایه و سود
gaping stock
مایه حیرت
plastic clay
خاک رس پر مایه
lee shore
مایه خطر
pure color
رنگ مایه
lean concrete
بتن کم مایه
laughingstock
مایه خنده
key note
مایه نما
key note
معرف مایه
mitigative
مایه کاهش
molif
مایه اصلی
cumbersome
مایه زحمت
petiolin
خیو مایه
gazing stock
مایه عبرت
phlogiston
مایه اتش
honourable
مایه سرافرازی
scunner
مایه نفرت
chromaticity
فام مایه
emulsifiers
مایه امولسیون
emulsifier
مایه امولسیون
surpriser
مایه حیرت
compressive
مایه تراکم
the root of dispute
مایه نزاع
concretive
مایه انجماد
criticaster
نقاد کم مایه
rich mix
مخلوط پر مایه
accelerative
مایه افزایش
staff of life
مایه حیات
short clay
خاک کم مایه
brewer's yeast
مایه ابجو
rouser
مایه حیرت
barm
مایه ابجو
meagre lime
اهک کم مایه
asphaltene
مایه قیری
aggravative
مایه تشدید
affrighter
مایه ترس
dreary
مایه افسردگی
dreariest
مایه افسردگی
rich lime
اهک پر مایه
rear waistlock and forward single leg
درو با مایه از مچ پا
down and out
بکلی بی مایه
Principal and interest .
مایه وسود
disfiguration
مایه زشتی
endoplasm
درون مایه
off key
خارج از مایه
cuse of a
مایه هراس
cumbrous
مایه زحمت
down-and-out
بکلی بی مایه
drearier
مایه افسردگی
heartbreaking
مایه دل شکستگی
unfortunate
مایه تاسف
inoculations
مایه کوبی
inoculation
مایه کوبی
to tone up
کم مایه شدن
wage funds
مایه دستمزد
down-and-outs
بکلی بی مایه
inoculator
مایه کوب
deplorable
مایه دلسوزی
bothering
مایه زحمت
eyesore
مایه نفرت
bothered
مایه زحمت
binder
بست مایه
bother
مایه زحمت
source
مایه مبداء
leavening
خمیر مایه
leavens
خمیر مایه
eyesores
مایه نفرت
wet blanket
مایه یاس
bothers
مایه زحمت
nuisance
مایه رنجش
placebos
مایه تسکین
placebo
مایه تسکین
leaven
خمیر مایه
libido
زیست مایه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com